میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 727
:: باردید دیروز : 627
:: بازدید هفته : 4735
:: بازدید ماه : 12843
:: بازدید سال : 38428
:: بازدید کلی : 641912
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 25 بهمن 1391

در نهج البلاغه "خطبه قاصعه" از امام علی علیه السلام به هنگام نکوهش کبر و خود برتربینى چنین مى خوانیم: پند و عبرت گیرید به آنچه خداوند با ابلیس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولانى و تلاش و کوشش‌هاى او را که شش هزار سال بندگى خدا کرده بود ... به خاطر ساعتى تکبر ورزیدن بر باد داد، با این حال چه کسى بعد از ابلیس مى تواند از کیفر خدا در برابر انجام همان معصیت مصون بماند؟ نه، هرگز، ممکن نیست خداوند، انسانى را به بهشت بفرستد، در برابر کارى که به خاطر آن فرشته‌اى را از بهشت رانده است. حکم خداوند در باره اهل آسمان و زمین یکى است.


متن حدیث: 

فاعتبروا بما کان من فعل اللَّه بابلیس اذا احبط عمله الطویل و جهده الجهید، و کان قد عبد اللَّه ستة آلاف یدری من سنی الدنیا ام من سنی الاخره عن کبر ساعة واحدة فمن ذا بعد ابلیس یسلم على اللَّه بمثل معصیته؟! کلا ما کان اللَّه سبحانه لیدخل الجنة بشرا بامر اخرج به منها ملکا ان حکمه فى اهل السماء و اهل الارض لواحد؛

«نهج البلاغه،خطبه 192»

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2284
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
دو شنبه 2 بهمن 1391

حضرت آیت الله العظمی مظاهری در نقل خاطره‌ای از استادشان آیت الله مرعشی نجفی می‌فرمایند: «خدا رحمتش‌ کند، درجاتش‌ عالیست، عالی‌تر کند، مرحوم‌ آیت‌ الله مرعشی، من‌ مکاسب‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، هم‌ کفایه‌ خواندم، هم‌ مکاسب... ایشان‌ بنایشان‌ این‌ بود برای‌ این‌که‌ خسته‌ نشوند، یک‌ قصه‌ای‌ گاهی‌ اوقات‌ یا خیلی‌ از اوقات‌ در میان‌ درس‌ برای‌ شاگردها می‌گفتند و یکی‌ از قصه‌هایشان‌ این‌ بود که‌ می‌گفتند:
 
پدر من‌ از علمای‌ نجف‌ بوده‌ یک‌ شاگرد سنی‌ داشت، این‌ فرد می‌خواست‌ برود کردستان‌ و کرمانشاه، با پدر من‌ خداحافظی‌ کرد و رفت، پدر من‌ آمد ایران‌ و رفت‌ مشهد، در زمان برگشت‌ قافله‌ ما غروب‌ به کرمانشاه رسید، من‌ خیلی‌ وحشت‌ کردم‌ که‌ حالا چه‌ می‌شود، آن‌ وقت‌ وضع‌ کرمانشاه‌ و وضع‌ کردستان‌ به خاطر شیعه‌ و سنی‌گری‌ خیلی‌ بد بود، ناگهان‌ آن‌ شاگرد من‌ پیدا شد، خیلی‌ با من‌ گرم‌ گرفت‌ و بالاخره‌ با زور و رودربایستی‌ من‌ را خانه برد‌ خیلی‌ هم‌ خدمت‌ کرد به‌ من، بعد آخر شب‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا ما یک‌ جلسه‌ای‌ داریم‌ شما بیاید برویم‌ توی‌ این‌ جلسه، گفتم‌ می‌آیم، خلاصه مرا بردند توی‌ آن‌ جلسه، وقتی‌ نشستم‌ توی‌ جلسه، دیدم‌ این‌ سبیل‌ گُنده‌ها، سبیل‌ کشیده‌ها می‌آیند، تعجب‌ کردم، چه‌ خبر است، یک‌ وقت‌ مَنقَلی‌ پر از آتش‌ که‌ آتش‌ زغالی‌ که‌ اَلُو داشت، این‌را هم‌ آوردند، یک‌ مجمع‌ را هم‌ آوردند گذاشتند روی‌ این‌ آتش‌ها، روی‌ این‌ منقل‌ .من‌ تعجب‌ کردم، ترس‌ هم‌ من‌را گرفته‌ بود که‌ این‌ها چه‌ کار می‌خواهند بکنند، یک‌وقت‌ دیدم‌ یک‌ جوانی‌ زیر غُل‌ و زنجیر، قیافه‌ای شبیه مردم‌ همدان‌ داشت، آوردند. یک‌ سفره‌ چرمی‌ هم‌ پَهْن‌ کردند، او را نشاندند روی‌ سفره‌ چرمی‌ و کسی‌ با یک‌ ضربت‌ گردنش ‌را زد، آن‌ مجمع‌ که‌ داغ‌ بود گذاشتند روی‌ گردن‌ این‌که‌ خون‌ بیرون‌ نیاید، غُل‌ و زنجیرها را هم‌ باز کردند این‌ هی‌ دست‌ و پا می‌زد این‌ها هم‌ قاه‌ قاه‌ می‌خندیدند. من‌ غش‌ کردم‌.
 
بالاخره‌ قضیه‌ تمام‌ شد و من‌ در حال‌ غش‌ بودم، کم‌کم‌ مَرا به‌ هوش‌ آوردند اما آن‌ موقعی‌ که‌ نزدیک‌ بود به‌ هوش‌ بیایم‌ می‌دیدم‌ با هم‌ زمزمه‌ دارند، این‌ شیعه‌ است‌ این‌را هم‌ بیاورید دومی‌اش‌ باشد، آن‌ طلبه‌ می‌گفت:‌ نه‌ بابا من‌ درس‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، این‌ از آن‌ سنی‌های‌ داغ‌ است‌ معلم‌ من‌ بوده، بالاخره‌ من‌ را نجات‌ داد، آمدیم‌ خانه، وقتی‌ من‌ حال‌ آمدم، این‌ طلبه‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا من‌ سنی‌ هستم، اما مُرید شما هستم، می‌دانید شما را خیلی‌ دوست‌ دارم، نمی‌خواستم‌ ناراحتتان‌ کنم، اما بُردم‌ آن‌جا یک‌ پیام‌ بدهید به‌ علمای‌ نجف‌ و پیام‌ این، که‌ شما عُمَرکُشون‌ کنید ما هم‌ این‌جور می‌کنیم،‌ ما رسم‌مان‌ است‌ یک‌ شیعه‌ را یک‌ جایی‌ پیدا می‌کنیم‌ زندانی‌اش‌ می‌کنیم‌ غُل‌ و زنجیر می‌کنیم‌ تا شب‌ چهارشنبه، شب‌ چهارشنبه‌ همه‌ ما جمع‌ می‌شویم‌ برای‌ رضایت‌ خدا، قربة الی‌ الله این‌را می‌آوریم‌ و این‌ بلا را به‌ سرش‌ می‌آوریم‌ که‌ تو دیدی.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1917
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
دو شنبه 2 بهمن 1391

روز نهم ربیع، روز شادمانی است. شادمانی اهل­‌بیت است. آن را قدر بدانیم و به حرام آلوده نکنیم. گاهی کسانی که عنوان دوستی دارند، حرام­ های خیلی روشن و مسلّم را انجام می­‌دهند. البته اگر واقعاً دوست بود که این کارها را نمی‌کرد و به حرام آلوده نمی­‌شد، به بی­ ادبی آلوده نمی­شد، به بی­‌حیایی آلوده نمی­‌شد.

یک آقای بزرگواری است که الان در استان خراسان، امام جمعه است. ایشان یک طلبه­ فاضل و خیلی باعرضه بوده و دو سه زبان خارجی هم آموخته بود و آرزو می­‌کرد که برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود. یک­ وقت فرمایشات رهبر را گوش می­‌کند که از ایشان سؤال کردند که اگر شما در این مقام رهبری نبودید، دلتان می­خواست که چه کاری انجام بدهید؟ ایشان فرموده بودند که دلم می­‌خواست بروم در یک روستا و کار آخوندی بکنم.

ایشان، اوّلین‌­بار که این حرف را شنیده، از آن آرزو که امیدوار بود برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود، دست برداشت و گفت خُب می­رویم به یک روستا. به سیستان و بلوچستان رفت. اوّل که به آن روستا وارد شده بود، کسی جواب سلامش را هم نمی­‌داد. اما باقی ماند و حوصله کرد. خوش اخلاقی و خدمت نشان داد. آرام آرام اهالی این روستا به او علاقه ­مند شدند، اهالی آن روستا به او علاقه­ مند شدند، این­جا می­‌توانست کار بکند، آن­جا می­‌توانست کار بکند، از این طرف می­ بردنش، از آن طرف می­‌بردنش.

یک­دفعه که به روستایی رفته بود، مثلاَ پنجاه کیلومتر آن طرف­تر، هنگام برگشت، پشت ماشین که نشسته و کمی از آن منطقه دور شده بود، یک نفر اسلحه­ ای را پشت گردنش می­ گذارد و می ­گوید آقا کنار بایست. ایشان فکر می­ کند بچه­‌های بسیج هستند و دارند با او شوخی می­کنند. ولی دید خیلی جدّی است.

از ماشین پیاده­ اش کردند و روی موتور نشاندند و رفتند تا پاکستان. حدود صد و پنجاه کیلومتر راه بود. ایشان می­‌گوید هر کجا آن­ها پیاده شدند که آب بخورند، به من فقط اجازه ­ی یک مشت آب می­دادند. وقتی که فهمیده ­بود به دست چه کسانی گرفتار شده، به حضرت صدیقه کبری(س) عرض کرده­ بود: "یک کاری کنید آبرویم نرود، آبروداری کنیم. حالا هرطور هم شد، بشود".

خب در راه با نهایت شجاعت با آن­ها برخورد کرد. ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده ­بود؛ آن­ها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف ­دزدیده بودند. در آن­جا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصله­‌هایی، سر می­ بریدند. ایشان تعریف می­کرد که یک نوار سخن­رانی در اصفهان که خیلی هم سرو صدا داشت را ابتدا پخش می­کردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همه­ جا برده‌­اند. لعن و سبّ کرده ­بود. هروقت می­ خواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را می‌­گذاشتند، خون­شان به جوش می­ آمد و بعد، سر می­ بریدند. خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آن­هایی که پای منبر خندیدند و کف زدند! آن­هایی که تشویق کردند، آن­هایی که دعوت کردند، ثوابش به آن­ها هم می­ رسد!

ایشان به حساب همان حرفی که با حضرت زهرا(س) عرض کرده ­بود، تمام این حوادث را به خوبی پشت سر گذاشته ­بود. همه را در یک کنار می­ نشاندند، سر یک نفر را می­ بریدند که بقیه را هم آزار بدهند. آن­ها به ایشان گفته بودند ما نمی­ دانیم تو چه طوری هستی! همه­ این­هایی که می‌بینی این­جا هستند، همه­ شما که می‌­گویید شیعه هستید، همه­ شان مشرک هستند. وقتی پای مرگ می­ آید، می ­افتند به دست و­ پای ما و التماس می­ کنند و قسَم می­دهند. هرکار بتوانند، می­کنند تا کشته نشوند. ما هم برای این که نشان می­دهند که مشرک هستند، حقد و کینه­ مان بیشتر می­شود. آن نوار لعن و نفرین را هم که می­گذارند.

در هر صورت، در این مدّت هم که آن­جا بود، چون باسواد بود، ناگزیر با آن­ها زیاد بحث می­کرد و آیه و حدیث برایشان می­خواند. به برکت آن توسّل به حضرت صدیق طاهره، یکی از مریدان آن­ها، کمی به ایشان تمایل پیدا کرده ­بود. یعنی احساس کرده ­بود حرف­های ایشان، حق است. هم‌او، یک روزی ایشان را نجات می­ دهد و الان هم در خراسان، در یکی از شهرستان­های کوچک، امام جمعه است. اگر همه آن جمع توسّل می­ کردند، همه­‌ شان نجات پیدا می­ کردند.

همین یک حادثه کافی است، هرچند که صد نمونه از این دست، شنیده ­ایم که مثلاً یک نفر به خودش بمب می­‌بندد و می­‌رود داخل یک مسجد تا صد نفر، دویست نفر شیعه را تکّه پاره ­کند. این کار، صدها عامل دارد. آمریکا هست، اسرائیل هست، عربستان سعودی هم هست، من هم با آن منبر و اظهاراتم، یک عامل هستم که کمک می­کنم. لااقل ما نکنیم. حالا در داخل این شهر، هزار جای دیگر می ­کنند، من این را نکنم. من به قتل عام شیعه کمک نکنم. رهبر هم که فتوا دادند، حکم کردند به حرمت.

ما در سابق جلساتی داشتیم، با دوستان صحبت می­ کردیم، می‌­گفتیم تو در بند رضای خدایی یا هر کاری دلت می­‌خواهد، می­ کنی؟ اگر خواست دلت مهم است، پس هر کاری می­‌خواهی بکن! خدا که در کار نیست. اما اگر در بند رضای خدایی، من شک دارم. چون می­ بینم یک مرجع تقلید، دو مرجع تقلید، بلکه بیشتر این حرکت را حرام دانسته­ اند. شک می­کنم در بند رضای خدا باشی. وقتی یک نفر، دو نفر از مراجع، چنین حرفی زده­‌اند و از حرمت سخن گفته­‌اند، آدم شک در رضای خدا می­ کند. شما دربند رضای خدا هستی یا نیستی؟

رجا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1856
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
دو شنبه 2 بهمن 1391

روز نهم ربیع‌الاول نزد شیعیان جایگاه خاصی دارد، چرا که این روز را یکی از اعیاد مهم تلقی کرده و به خاطر سالروز آغاز امامت امام زمان(عج) به شادی می‌پردازند.

البته گهگاهی دیده می‌شود که بعضی از افراد جاهلانه یا عامدانه بیان می‌کنند که در چنین روزی خلیفه دوم کشته شده و داستان‌سرایی‌های بسیاری هم در زمینه دارند؛ افسانه‌هایی که بیشتر توسط دشمنان اسلام و برای دامن زدن به اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی ساخته می‌شود.

عالمان دینی بر خرافه‌بودن این موضوع تأکید دارند و آن را موجب دامن زدن به اختلافات مسلمانان می‌دانند.

مقام معظم رهبری در روز 27 آذر سال 1387 با بیان اینکه نباید به خاطر دفاع از شیعه به آتش‌افروزی میان غیر شیعه شتاب داد، تصریح می‌کنند: «این جور نباشد که کسى از یک گوشه‌اى خیال کند، دارد از شیعه دفاع می‌کند و تصور کند دفاع از شیعه به این است که بتواند آتش دشمنى ضد شیعه و غیر شیعه را برانگیزد، این دفاع از شیعه نیست؛ این دفاع از ولایت نیست، اگر باطنش را بخواهید، این دفاع از آمریکاست؛ این دفاع از صهیونیست‌هاست».

به بهانه برگزاری جشن‌هایی تحت عنوان اعیاد نهم ربیع‌الاول، بر آن شدیم که صحت یا سقم آن‌ها را از کارشناسان جویا شویم که در ادامه می‌آید:

* مرگ خلیفه دوم اواخر ذی‌الحجه یا اول محرم است

حجت‌الاسلام محسن جنتی‌منش کارشناس مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی با بیان اینکه از لحاظ تاریخی چه شیعه و چه سنی تاریخ مرگ خلیفه دوم را نهم ربیع نمی‌دانند، ابراز داشت: طبق روایات تاریخی «عمر بن خطاب» اواخر ذی‌الحجه یا اول محرم فوت کرده است.

وی با خرافی دانستن برخی جشن‌های نهم ربیع، افزود: «این رسم غلطی است، لذا با توجه به بحث بیداری اسلامی و اینکه نگاه ملت‌ها به سوی ایران است، دامن زدن به آن، کار اشتباهی است و در این شرایط نیاز به وحدت بیش از گذشته احساس می‌شود.

*برگزاری جشن‌های خرافی موجب برهم زدن وحدت مسلمانان می‌شود

حجت‌الاسلام غلامرضا مقیسه، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم نیز با اشاره به اینکه برگزاری این قبیل جشن‌ها، موجب برهم زدن وحدت مسلمانان را فراهم می‌آورد، بیان داشت: در این موقعیت که مسلمانان دارای دشمنان مشترک هستند، برگزاری چنین مجالسی باعث اختلاف بیشتر میان مسلمان‌ها می‌شود.

* امر عامیانه‌‌ای که جزو شعائر شیعه تلقی نمی‌شود

محمدحسین رجبی دوانی استاد دانشگاه در حوزه تاریخ اسلام با بیان اینکه برگزاری مراسمی تحت عنوان «عید الزهرا» یک امر عامیانه‌ای است که نمی‌توانآن راپای ارزش‌ها و شعائر شیعه تلقی کرد، به طوری که علمای بزرگ شیعه پرداختن به این مسائل را مخل وحدت مسلمانان می‌دانستند، تصریح کرد: برپایی چنین جشن‌هایی یک کار عامیانه‌ای است که برخی از افراد بدون توجه به مصالح مسلمین مطرح کردند، در حالی که مرگ خلیفه دوم در 9 ربیع‌الاول، از لحاظ تاریخی اعتباری ندارد.

* جشن‌های خرافی نهم ربیع از چه زمانی باب شد؟

شاید با گذر در طول تاریخ اسلام تا سده‌های اخیر برگزاری چنین مراسمی را در جامعه اسلامی شاهد نبوده باشیم، رجبی دوانی نیز با بیان اینکه تا کنون در هیچ منبع تاریخی ندیده است که در گذشته یک چنین مراسمی برگزار شود، درباره دلایل خود ابراز داشت: شیعه در گذشته آن چنان محدود، محصور و تحت تعقیب بود که حتی در برخی از ادوار شیعه بودن جرم بود، چه رسد به اینکه فرد تظاهر به تشیع کند، لذا احتمال دارد از دورانی که تشیع در ایران مذهب رسمی اعلام شد، از عصر صفویه و چه بسا در دوران قاجار به بعد این امر باب شده باشد.

*نقشه دشمن برای دور کردن مردم از اندیشه مهدوی

حجت‌الاسلام سید جعفر موسوی نسب، مدیر بنیاد فرهنگی خراسان رضوی با اشاره به خرافاتی که در این روز از جانب معاندان و مخالفان مطرح می‌شود، بیان داشت: باید امسال در ایام ربیع از آن خرافه‌ها که مخالف دیدگاه‌های امام(ره) است، پرهیز و جایگاه واقعی امامت را برای جامعه اسلامی تبیین کنیم.

وی با اشاره به اینکه عیدالزهرای واقعی ما شیعیان تبیین جایگاه امامت و ولایت حضرت مهدی(عج) است، افزود: خشنودی آن حضرت در این است که ما این جایگاه رفیع امامت را برای جامعه خود تبیین کنیم و از مباحثی که تفرقه بر انگیزند پرهیز کنیم.

حجت‌الاسلام موسوی نسب تصریح کرد: ماجرای قتل خلیفه دوم در این روز دسیسه دشمنان بوده که می‌خواستند با مطرح کردن آن در این روز مردم را از اصل امامت و مهدویت دور کنند.

*هشدار مقام معظم رهبری در برپایی چنین جشن‌هایی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با هشدار درباره برگزاری چنین مراسمی می‌فرمایند: بعضی‌ها به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، این روزها و در این دوران کاری می‌کنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند ... اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیاسی آمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیله‌ای پیدا کند، دلیل پیدا کند، نواری پیدا کند، ببرد اینجا و آنجا بگذارد، بگوید کشوری که شما می‌خواهید انقلابش را قبول کنید این است، می‌دانید چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد؟ بعضی دارند به نام فاطمه زهرا(س) این کار را می‌کنند، در حالی‌که فاطمه زهرا راضی نیست، این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شده ... آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، کاری کند که دشمنان حضرت زهرا را شاد کند کند.(هفته‌نامه عملی – فرهنگی بصیر(حوزه)، سال چهاردهم، شماره اول، مسلسل 323، صفحه 6)

*اصلی که بارها در کتاب‌های تاریخی شیعه و سنی بر آن تأکید شده است

بر اساس این گزارش، در کتاب‌های تاریخی شیعه و سنی نیز تاریخ مرگ خلیفه دوم اواخر ذی‌الحجه و اول محرم ذکر شده است، این منابع تاریخی عبارتند از: «تاریخ الیعقوبى»، «التنبیه‏ والإشراف»، «مروج الذهب»، «الفتوح»، «مسارّ الشیعه»، «الإمامة والسیاسة»، «أنساب‏ الأشراف»، «الطبقات‏ الکبرى» و «تاریخ الطبری».

همچنین در سیره اهل‌بیت‌(ع) تأکید بر مدارا با اهل سنت صورت گرفته است، چنان که در کتاب‌هایی نظیر «المحاسن للبرقی»، «الکافی»، «تفسیر العیاشی»، «بحارالانوار» و «مستدرک الوسایل» به احادیثی بر می‌خوریم که بر اصل وحدت مسلمانان اذعان دارند.

فارس

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: نهم ربیع , عیدالزهرا(س) ,
:: بازدید از این مطلب : 2126
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 19 دی 1391

پیامبر عزیز اسلام حضرت محمد(ص) می‌فرمایند: "هر که شب و روز خود را سپری کند و از سه چیز برخوردار باشد نعمت دنیا بر او تمام شده است: کسی که صبح و شامش را در تندرستی و آسایش خاطر گذراند و خوراک روز خود را داشته باشد و اگر چهارمین نعمت را هم داشته باشد، نعمت دنیا و آخرت را کامل دارد و آن(چهارمین) نعمت ایمان است.

 

 
همچنین آن حضرت خطاب به اباذر فرمودند: "ای اباذر! دو نعمت است که بسیاری از مردم نسبت به آن غافل می‌شوند، یکی نعمت سلامتی و دیگری فراغت و فرصتی است، که برای انسان در ایام مناسب فراهم می‌شود2!
 
امام صادق(ع) نیز در حدیثی زیبا می‌فرمایند: "نعمت دنیا، امنیّت و تندرستی است و نعمت کامل در آخرت، وارد شدن به بهشت است و بنده‏‌ای‏ که به بهشت نرود هرگز نعمت بر او کامل نشده‏‌ است3".
 
مولای متقیان حضرت علی(ع) با بیان این‌که «چون نشانه‌های نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسی نعمت‌ها را از خود دور نسازید» می‌فرمایند: "دو نعمت برای ما مجهول و قدر و منزلت آنها ناشناخته است، یکی سلامتی و دیگری امنیت4".
 
1- تحف‌العقول: 36 منتخب میزان الحکمة: 564
 
2- میزان الحکمة جلد 14
 
3- معانی الأخبار: 408 / 87 منتخب میزان الحکمة: 564
 

 

4- نهج البلاغه؛ حکمت

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1989
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : گمنام
جمعه 15 دی 1391

 

سوال خبرنگار جنبش حیا: چرا مذهبی ها نهی از منکر نمیکنند؟ راه حلش چیه؟  آخرین باری که خودتون نهی از منکر کردید، کِی بود؟

 دانلود فایل صوتی مصاحبه

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2368
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
جمعه 15 دی 1391

یک شب خواهرم به اتفاق خانواده اش اومده بودن خونمون و بعد از حال و احوال کردن . شروع کرد به گفتن داستان اختلاف زن و شوهری که اومده بودن پیشش برای مشاوره. البته خواهرم عادت نداره بحث های زناشویی رو که توی مشاوره ها پیش میاد رو برای دیگران تعریف کنه اما این دفعه رو  به خاطر جالب بودنش گفت .

حالا داستانو از زبان خواهرم می گم:

وقتی نزدیک زنه شدم، ناله و نفرینشو  شروع کرد. سن مرد و همسرش حدود ۲۵ سال می خورد . پرسیدم قضیه چیه؟اختلافتون سرچیه؟ گفت: «خانم دکتر، در بی‌بندوباری این مرد همین بس که توی خیابان، خودش زن‌های مردم رو به من نشون می‌ده و مثلا می‌گه موی فلانی را ببین، سر و وضع فلانی را نگاه کن… درسته که من همسر اون باشم ولی اون، چشماش به زن‌های دیگه باشه؟»

مسلما انتظار داشت من هم ازش حمایت کنم و رو کنم به آقا و بگم: «‌ای مرد… ! این چه کاریه که می‌کنی؟… اما واکنشم باعث بهت اونها شد. خیلی راحت و با اطمینان گفتم: «خانم اینکه شما می‌گید که ایرادی نیست؛ خیلی هم خوبه.»

خانم و آقا مکثی کردند و بعد از چند لحظه خانم دوباره به حرف اومد و گفت: «یعنی اینکه این مرد چشمش مدام دنبال دخترها و زن‌های مردمه و این قدر هم پرروست که برای من تعریف می‌کنه، بد نیست؟ من بازهم با لحنی محکم گفتم: «خب، چه اشکالی دارد که این قدر با شما راحته که برات این چیزها را هم تعریف می‌کنه؟ واقعا چه اشکالی داره؟»

زن دیگه نمی‌دونست چی بگه. مرد هم که خودش تو این مدت کلی بد و بیراه از زنش شنیده بود، شاید ته دلش داشت می‌گفت: «بابا این دیگه عجب دکتر باحالیه!» اینجا بود که احساس کردم زن و شوهر به جایی که می‌خواستم رسیدن و حالا وقت گفتن حرف آخره.

گفتم: « شما تو خونه‌تون ماهواره دارید؟»

گفتن: « بله، فیلم و موزیک و برخی برنامه‌ها رو… با هم می بینیم .»

گفتم: «لابد با هم میشینید و تماشا می‌کنید. »

گفتند: «بله.»

رو کردم به خانم و گفتم: «خب، زن‌هایی که تو اون فیلم‌ها و برنامه‌های ماهواره هستند از نظر شما سر و وضع و لباسشون ناجورتره یا زن‌های توی خیابون؟ »
جواب معلوم بود.

ادامه دادم: خب، چرا اونجا به شوهرتون ایراد نمی‌گیرید که با دقت به اون زن‌ها نگاه می‌کنه؟ … هردوشون سکوت کردن.

بعد از چند لحظه خانم زیر لب گفت: خانم دکتر، خب، اونها فیلم و عکس هستن و… حرفشو قطع کردم و گفتم: «اصل ماجرا فرقی نمی‌کنه. اگر همسرتون فیلم و عکس همون خانم‌هایی رو که تو خیابان هستن نگاه بکنه، شما مشکلی ندارید؟ جوابی نداشت. شوهره هم سکوت کرده بود… »
به هرحال وقتی زن و شوهری قبول کردن تو خونه‌شون ماهواره باشه و همه برنامه‌ها رو بدون کنترل و مدیریت لازم نگاه بکنند، تبعاتشو هم باید قبول داشته باشن؛ بی‌مهری‌ها، سردی‌ها، بی‌میلی‌ها، دعواها. به هرحال وقتی پایه خانواده سست شد، زمینه قهر و نزاع و طلاق فراهم می‌شود.

البته مشکلات این‌چنینی فقط به خاطر بدحجابی و نوع پوشش تصاویر ماهواره‌ای نیست. خودتون قضاوت کنید، وقتی خانواده‌ها روزها بلکه هفته هاو نه بلکه ماهها سریال‌هایی رو دنبال می‌کنن که هدفی جز عادی جلوه دادن روابط نامشروع و غیرمجاز ندارند، فیلم‌هایی که زن و شوهرها رو تشویق به خیانت به یکدیگر می‌کنند و اسم تمام اینها را آزادی فردی می‌گذارند، چه بر سر خانواده‌های ما خواهد آمد؟

 

جنبش دانشجویی حیا


رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1905
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
جمعه 15 دی 1391

 

بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟

گفت: آره ! خیلی دوسش دارم

گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟

گفت: آره!

گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟

گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله

حجاب,عفاف,چادر,دل,ظاهر,پوشش,عفت,امام,زمان,امام زمان,مهدی فاطمه,عشق,علاقه,جان,جون,مهر,عطوفت,دین,اسلام,حجاب برتر,جلباب,جلابیب,پوشیه,مقنعه,

گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد

گفت: چرا؟

براش یه مثال زدم:

گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟

بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟

گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه

گفتم: پس حجابت….

اشک تو چشاش جمع شده بود

روسری اش رو کشید جلو

با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره

از فردا دیدم با چادر اومده

گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!

خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره

می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.

 منبع:آچارکشی سیاست

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2286
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
جمعه 15 دی 1391

ما از فقر دنیا سخت می ترسیم که نکند در آینده، فرش خانه ام حصیر یا گلیم شود ؛ سفره ام نان خالی شود ؛ لباسم پارچه ی کرباس شود؛ از تصور آن وحشت می کنیم و برای همین، روز و شب می دویم که تأمین آتیه کنیم. امّا یک هزارم این ترس را از فقر آخرت نداریم!


 

از خانه ی آخرتمان خبر داریم ؟

 

ما اصلاً نمی اندیشیم و نمی هراسیم که: نکند بعد از مرگ در اثر کمبود حسنات و فراوانی سیّئات خانه ام آتش باشد، خوراکم، ضریع* و زقّوم و آبم حمیم و غِسلینِ جهنّم و پوشاکم، قَطِران و مقطّعات النیّران باشد. همانگونه که قرآن می گوید: « وَ تَری المُجرمینَ یومئذٍ مُقرّنینَ فی الاصفادِ سرابیلُهم مِن فُزذان و تَغشی وجوههمُ النّارُ؛1 «لیسَ لهم طعامٌ إلاّ مِن ضریعٍ لا یِسمِنُ ولا یُعنی مِن جوعٍ»؛2 «ثمّ إنّکم أیّها الضّالّون المکذّبون لآکِلونَ مِن شَجرٍ مِن زَقومٍ فَمالؤنش مِنها البُطونَ»؛3 چرا ما از این آیات بینات  نمی لرزیم؟ چرا به فکر آتیه می افتیم؟!شاید ما اصلاً زندگی آخرت را زندگی نمی دانیم؛ آنگونه که منافقان نمی دانستند و می گفتند:«لا تنفِروا فِی الحَرّ»آتش جهنّم باورشان نشده بود متاسفانه. این طرز تفکّر کم و بیش در ما هم پیدا شده است که خودمان را در آن عالم، محتاج به خانه و فرش و خوراک و پوشاک نمی دانیم. با اینکه قرآن حیات واقعی را منحصر به حیات اخروی می داند و زندگی دنیا را بازیچه ی کودکانه ای به حساب می آورد و می گوید: «وَ ما هذه الحیاةُ الدّنیا إلاّ لهوٌ و لَعِبٌ و إنّ الدّارَ الآخرةَ لَهِیَ الحیوانُ لو کانوا یعلمون»؛

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1829
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
جمعه 15 دی 1391

 

زنى به حضور حضرت داوود (علیه السلام ) آمد و گفت : اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ داوود (علیه السلام ) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند

سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟ زن گفت : من بیوه زن هستم و سه دختر دارم ، با دستم، ریسندگى مى کنم ، دیروزشال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم، تا بفروشم، و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد، و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تامین نمایم هنوز سخن زن تمام نشده بود، در خانه داوود(ع) را زدند، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (علیه السلام ) آمدند، و هر کدام صد دینار (جمعا هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید.حضرت فرمود:پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى؟ سپسهزار دینار را به آن زن داد، و فرمود: این پول را در تامین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاهتر از دیگران است حضرت داوود (علیه السلام ) از آن ها پرسید: علت این که شما دست جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟

عرض کردند : ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید، و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته ای به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن ، موردآسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم ، و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم ، و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ما است به حضورت آورده ایم ، تا هر که را بخواهى، به او صدقه بدهى حضرت داوود (علیه السلام ) به زن متوجه شد و به او فرمود: پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد، و فرمود: این پول را در تامین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاهتر از دیگران است.

منبع: امالى شیخ صدوق- مطابق نقل المخازن، ج 1، ص 60

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1899
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 دی 1391

آیت‌الله بهجت می‌گفت: اگر من در عمرم 50 سال مراسم عزداری برای امام حسین (ع) گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برایم مراسم روضه اباعبدلله (ع) را بگیرید.

 

به نقل از فارس، به مناسبت ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه‌السلام، گفت‌وگوی مشروحی با حجت‌الاسلام والمسلمین علی بهجت درباره دیدگا‌ه‌های حضرت آیت الله بهجت درباره امام حسین و عزاداری انجام دادیم که گزیده‌ و مطالب مهم این گفت‌وگو از زبان حجت‌الاسلام علی بهجت تقدیم مخاطبان گرامی می‌‌شود.

 

 

خداوند هرگز از سه چیز نمی‌گذرد

 پدرم بارها می‌‌گفت: خداوند هرگز از سه چیز نمی گذرد؛ یکی شرک، دوم خون انسانها و سومی آبرو و عزت یک انسان است.

هیچ کس حق ندارد عزت یک انسان را از او بگیرد. یزید می‌خواست عزت امام حسین (ع) را از او بگیرد و ایشان فرمود هرگز ذلت را نمی‌پذیرم.

عالم در مقابل اهل بیت، ارزشی ندارد

پدرم می‌فرمود: با آن همه کمالات و مقامات که اهل بیت(ع) دارند، تمام عالم هیچ نسبتی با آنها ندارد و اصلا عالم در مقابل آنها ارزشی ندارد. خدا می‌داند چه عظمتی دارند و در عالم چه خبر است. حیف است که در عالم یک نفر آدم عادی از آنها عزیزتر زندگی کند.

همه مصائب امام حسین (ع) به اختیار خودشان بود

می‌گفتند: حضرت سیدالشهدا (ع) با اختیار خود آن‌همه مصائب و شهادت و اسارت اهل و عیال خود را تحمل نمود. زیرا در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه می‌شد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کن و یا لقاءالله را و ایشان در کمال اختیار، انتخاب کرد.

آیت‌الله بهجت می‌فرمود سیدالشهدا (ع) لقاءالله و وصال عاشق به معشوق را انتخاب کرده بود و با اختیار خود آن مقامات عالیه را طی کرد. کسانی که همراه ایشان ماندند هم از مخلصان واقعی بودند.

کار امام حسین (ع) شاهکار خلقت است

پدرم می‌گفت آنها معاهده و پیمان اساسی را که با خدا داشتند، انجام دادند. آنها پای آرمان خویش ایستادند و جان دادند. کار امام حسین (ع) شاهکار خلقت است. کار به این عظیمی را فقط ایشان انجام داده است. شاید دیگران هر کدام یک خصوصیت را داشته‌‌اند اما جمع بین همه اینها را فقط یک نفر دارد و آن اباعبدالله (ع) است.

تأکید آیت‌الله بهجت بر شش گوشه ساختن ضریح جدید اباعبدلله (ع)

هیئت امنای ساخت ضریح به دیدن آیت‌الله بهجت آمدند و اصرار داشتند که چون ضریح قبلی را شش امامی‌‌ها ساخته‌‌اند، به شکل شش گوشه ساخته‌ شده است و حالا ما این ضریح را بزرگتر کنیم و چهار گوشه بسازیم. آیت‌الله بهجت فرمود که نه همان شش گوشه باشد که هیئت امنای آن، در جزوه‌‌شان نوشتند که به دستور ایشان همان شش گوشه ساخته شود.

گریه بر سیدالشهدا (ع) افضل مستحبات و از نماز شب بالاتر است

پدرم گریه بر سیدالشهدا علیه‌السلام را افضل مستحبات و حتی از نماز شب بالاتر می‌دانست. ایشان می‌گفت این حرف چیست که می‌گویند گریه یعنی چه؟ خیلی از انبیاء از خوف خدا بکاء داشته‌اند. آیا از شوق لقاء خدا بکاء نداشتند؟ گریه از شوق رسیدن به معشوق حقیقی عالم داشته‌اند.

خود انبیاء برای امام حسین (ع) گریه می‌کردند. آنها وقتی عظمت کار امام حسین (ع) را درک کردند، اشکشان جاری شد و توسل پیدا کردند. این مسئله، تک بودن و عظمت کار امام حسین (ع) را نشان می‌دهد.

پدرم می‌گفت: خیال می‌کنم گریه بر سیدالشهدا (ع) از افضل مستحبات باشد. گریه بر سیدالشهدا (ع) از همه مستحبات بالاتر است حتی از نماز شب!

گریه، اذن دخول و محرم شدن انسان است

پدرم می‌گفت: گریه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه، واسطه و رابطه است. وقتی که می‌خواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه می‌کنید و اذن دخول می‌گیرید. می‌گویید یا خداوند وارد شوم؟ یا پیامبر وارد شوم؟ یا امام وارد شوم؟ در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک از چشمت جاری شد، بدان اجازه داده شده است.

پس این اشک رابطه انسان با ماوراء است. این اشک یک نشانه است. یک رمز است. فقط یک اتفاق فیزیکی نیست.

پدرم تأکید داشت خود گریه یک اذن و اجازه است. مثل چراغی است که روشن می‌شود و برای تو نشانه است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند. این عین عبارت آقاست.

آیت‌الله بهجت، 50 سال هر هفته مراسم داشتند و خودشان جلوی در می‌نشستند

مسئله روضه اباعبدلله (ع) اینقدر برای آیت‌الله بهجت مهم بود که حدود 40، 50 سال هرهفته مجلس داشتند و ایشان حاضر نبود به این سادگی این کار را ترک کند. حتی در حال مریضی اصرار داشت که این مجلس باید برقرار شود و اصرار داشت که خودش باید حضور داشته باشد. خیلی برایش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد.

سالها این مجلس روضه در منزل ایشان بود و پدرم درها را باز می‌کرد و خودش دم در می‌نشست و برای هرکسی که وارد می‌شد، احترام می‌کرد. هیچ وقت اینگونه نبود که برای شخصیت خاصی بلند شود و برای همه این احترام را قائل می‌شد.

استاد آیت‌الله بهجت پای سماور می‌نشست و در روضه سیدالشهدا علیه‌السلام چای می‌داد

ایشان می‌گفت: استاد بزرگ ما، مرحوم غروی کمپانی (آیت الله کمپانی اصفهانی) که از لحاظ علمی در سطح بالایی بود، در مجالس روضه ابا عبدالله (ع) پای سماور می‌نشست و چای می‌داد.

هر مجلسی برای هر امامی برگزار می‌کنید آخرش با امام حسین (ع) تمام کنید

مطلب دیگری که پدرم در این روضه‌ها بر آن اصرار داشت این بود که مجلس به مناسبت هر امامی که برگزار شده بود، باید آخرش به امام حسین (ع) ختم می‌شد.

ایشان تأکید می‌کرد امام حسین (ع) منشأ همه اینهاست و اینقدر بزرگ است که همه اینها به او متوسل می‌شدند. نه تنها امامان، بلکه قبل‌تر از آن پیامبران نیز به ایشان متوسل می‌شدند.

این توسلات انسان را خدایی می‌کند

سفارش پدرم همیشه این بود که خدا می‌داند این توسلات برای انسان چه می‌کند. این توسل برای انسان یک ارتباط است. چطور وقتی یک لامپ را به برق وصل می‌کنیم، نور می‌دهد. انسان اگر به اینها متوسل شود، اسباب وصل می‌شود.

انسان وقتی به آنها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است. این توسلات انسان را خدایی می‌کند. نظر ایشان این بود که انسان هرچه می‌تواند در این زمینه کم نگذارد. لذا خود ایشان با آخرین توانش می‌آمد.

وصیت‌نامه آیت الله بهجت درباره عزاداری برای امام حسین (ع)

ایشان در وصیت‌نامه خود ذکر کردند که بعد از من از ثلث مانده‌هایم، مجلس عزا و روضه سید‌الشهدا (ع) را اقامه کنید.

ایشان می‌گفت اگر من در عمرم 50 سال مراسم گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برایم مراسم روضه اباعبدلله (ع) را بگیرید.

زیارت عاشورا را هر روز با صد لعن و صد سلام می‌خواند

آیت‌الله بهجت هر روز زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام می‌خواند و بارها می‌گفت: آقایی از خدا خواسته بود تا زیارت عاشورایش هیچ روزی ترک نشود حتی در روز مرگش. ایشان نمی‌گفت که این درخواست خود من است. در حالیکه ما می‌دیدم خودش هر روز این کار را می‌کرد.

ایشان روز یکشنبه رحلت کرد. یک روز قبلش که شنبه بود، دیدم ایشان مشغول خواندن زیارت عاشورا شده بود و هنگامی که برای رفتن به درس جلوی در ایستاده بود، صد لعن و صد سلام را با تسبیح می‌شمرد. آن روز از همه روزها سرحال‌‌تر بود.

شرکت در مجالس روضه سیدالشهدا (ع) تعظیم شعائر است

یکی از کارهای ایشان این بود که در مراسم مختلفی که برای اباعبدلله (ع) گرفته می‌شد، به اندازه توانشان شرکت می‌کردند. از زمان قدیم که من بچه بودم، ایشان به شرکت در این مجالس التزام داشت. شرکت در مجالس این بزرگواران را عظمت بخشیدن به یاد و نام آنها می‌دانست.

لذا می‌گفت شرکت در این مجالس تعظیم شعائر است. ما باید به شعائر خود عظمت بخشیده و عزیز نگه داریم و برایمان مهم باشد و به آنها اعتنا کنیم و برایشان وقت بگذاریم و عمر عزیز خود را صرف آن کنیم.

این روزها لبخند هم نمی‌زد

مطلب دیگر اینکه خنده ایشان اصولا صدا نداشت و همیشه در حد یک لبخند بود. اما در این روزها ایشان اصلا همان لبخند را هم نداشت و پیوسته گرفته بود و به یاد امام حسین (ع) در حزن بود و می‌گفت: همین به یاد آنها بودن را فقط خدا می‌داند چقدر اجر دارد.

در مجالس، ‌برتری‌ها و امتیازات اهل بیت (ع) را بگویید

ایشان اصرار داشت وقتی مجلس می‌گیرید، برتری‌ها و امتیازات اهل بیت (ع) را بگویید. فضائل و مناقب این حضرات را بگویید و نسبت به این قضیه ابراز احساسات کنید. حتی اگر گریه و اشک شما نمی‌آید، حالت گریه به خود بگیرید و در حال حزن باشید. تباکی کنید.

شرکت در مراسم امام حسین (ع) همان محبت ذی‌القربی و اجر رسالت پیامبر (ص) است

آیت‌الله بهجت همیشه می‌گفت شرکت در مجالس سیدالشهدا (ع) محبت به ذی‌القربای پیامبر (ص) است. در آیه قرآن است که شما به ذی‌القربای پیامبرتان محبت کنید. پیامبر (ص) فرمود من پیامبر شما بودم و از شما چیزی نمی‌خواهم و اجر و مزدی جز محبت به نزدیکانم نمی‌خواهم.

پدرم می‌گفت شرکت در مراسم امام حسین (ع) همان ابراز عشق و محبت است. همان دوستی و محبت ذی‌القرباست که خداوند دستور داده است. این شرکت در مراسم اجر رسالت پیامبر (ص) است. شما به این نیت برو و به خدا بگو تو گفتی و من هم آمدم. من همان محبتی را که تو می‌خواهی انجام می‌دهم.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1970
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 29 آذر 1391

به گزارش مشرق حجت الاسلام و المسلمین جاودان درباره شب یلدا فرموده‌اند: ایرانیان باستان معتقد بودند که چون از فردای شب یلدا روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور آفتاب فزونی می‌یابد،آن روز روز زایش خورشید است.
اولین شب زمستان، که شبِ چنین روزی است؛ شبِ زایش خورشید بوده و به همین دلیل برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند.
جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شده است.

میترا یا مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانی ها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد. و  در دین کنونی زرتشت، مهر در جایگاه یکی از ایزدان اهورایی قرار گرفته است. و یکی از بخشهای اوستای کنونی به نام مهر یا خورشید نامیده شده است.
در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن « باز زاییده‌ شدن خورشید»، مصادف با شب يلدا، برگزار می‌شده‌ است. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ماه سال خورشیدی، به جشن و پای‌ کوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی می‌داشتند. هم‌ چنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده می‌کردند که نشانه ي پایان سال و آغاز سال نو بوده‌ است.
در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشید بوده‌ است و آن را "خورشید شکست ناپذیرم" ، ناتالیس انویکتوس، می‌نامیدند که از ریشه ي کلمه ي ناتال به معنای، میلاد و تولد است، گرفته شده است. ریشه‌ های یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی مانده‌است از مهم‌ترین این جشن‌های می‌توان به جشن ساتورن اشاره کرد.
در هر صورت این افسانه، افسانه ای ریشه گرفته از مذاهب شرک آلود باستانی است و به هیچ وجه در اسلام تایید نشده و مقبول نیست و شایسته است مسلمانان از مراسم این شب به عنوان یک جشن پرهیز کنند

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: شب یلدا ,
:: بازدید از این مطلب : 2485
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 14 آذر 1391

سرّ اين كه سفارش كرده ‏اند هر روز زيارت عاشورا بخوانيد و نسبت به اهل‏ بيت(عليهم ‏السلام) تولّي داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستيد و از دشمنانشان تبرّي بجوييد، براي آن است كه طرز فكر معاندان ايشان منفور شود وگرنه هم ‏اكنون سخن از معاويه و يزيد نيست تا آنها را لعنت كنيم. نام و ياد آنها رخت ‏بربسته و قبرشان نيز زباله ‏داني بيش نيست، الآن سخن از فكر و راه يزيد و يزيديان عصر است[1]. زن فرعون وقتي كه به درگاه الهي دعا كرد، نگفت خدايا مرا فقط از فرعون نجات بده بلكه گفت: ﴿ربّ ابْنِ لي عنْدك بيتاً في الجَنّة ونجّني من فرْعوْن وعمله ونجّني من القوْم الظالمين﴾[2] يعني مرا از فرعون و فرعونيان، كه طرفداران سنّت سيّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفكرّ براي هميشه باقي مي‏ ماند هر چند كه اسم و عنوانش تغيير پيدا كند.

بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنهٴ حيات و زندگي، به علي‏ بن ابي‏طالب(عليهماالسلام) عرض شد: اين مقدس ‏هاي خشك از بين رفتند. فرمود: «كلاّ والله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال وقرارات النساء كلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّي يَكون آخرهم لُصوصاً سَلاّبين»[3]؛ اينها نطفه ‏هايي هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداري از اينها از بين بروند، عده اي ديگر ظهورمي كنند تا اين كه سرانجامِ كار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.

اكنون نيز، هم راه سالار شهيدان زنده است و هم‏ مرام و مسلك اموي و مرواني و عباسي وجود دارد. اين كه سفارش فراوان به اشك ريختن و عزاداري كردن نموده ‏اند براي آن است كه اشك بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا مي‏ گرداند. چون اشكْ رنگ كسي را مي گيرد كه براي او ريخته مي ‏شود و همين رنگ را به صاحب اشك نيز مي‏دهد. از اين‏رو انسان حسيني‏ منش، نه ستم مي‏ كند و نه ستم مي‏ پذيرد. اين كه عده‏ اي به فكر ظلم كردن يا ظلم‏ پذيري هستند براي آن است كه خوي حسيني در آنها نيست وگرنه شيعهٴ خاص حسين‏بن علي(عليهماالسلام) نه ظلم مي كند و نه ظلم مي‏پذيرد. آن كسي كه ظلم‏پذير است اموي مسلك است چنان‏كه ظالم هم اموي صفت است، هر چند كه زمزمهٴ «يا حسين» بر لب داشته باشد. و در قيامت كه هر كسي را به نام زمامدارش صدا مي زنند: ﴿يوْم ندْعوا كلَّ أُناسٍ بإمامهم﴾[4]، شخص ستمگر در صف امويان شركت مي كند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد كه راهيِ راه حضرت حسين ‏بن علي(عليهماالسلام) است يا راهيِ راه امويان، بايد ببيند كه در او خوي ستم‏پذيري يا سلطه ‏گري وجود دارد يا نه. اگر گرايش به اين خصلت‏ هاي زشت را در خود ديد بايد در اخلاق خود تجديدنظر كند.

 

 گريه بر امام حسين (عليه ‏السلام)[5]

براساس نقلي معروف از حضرت سكينه (عليه‏ السلام) بالاي بدن مطهّر امام حسين (عليه‏ السلام)، ايشان به اين اصل كلي سفارش كردند كه هر حادثهٴ تلخي پيش آمد كرد، آن را بهانه كنيد و براي من اشك بريزيد: «أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبونى»[6]؛ «هرگاه داستان غريب يا شهيدي را شنيديد، براي مظلوميت من گريه كنيد»؛ زيرا اگر امام حسين (عليه‏ السلام) به خلافت مي‏ رسيد، ديگر غريب يا شهيدي وجود نداشت.

بنابراين، اصل كلي اين است كه هر حادثهٴ تلخ و ناگواري را بايد بهانه كرد و براي سالار شهيدان اشك ريخت؛ نه آن‏ كه افراد داغديده براي تسكين عواطف و احساسات خود آن حضرت (عليه ‏السلام) را بهانه كنند و براي التيام زخم خويش اشك بريزند و ندبه نمايند و بين اين دو گونه عزا داري فرق وافر است؛ زيرا محصول يكي تعزيت براي حضرت امام حسين (عليه‏ السلام) است و نتيجهٴ ديگري تسليت براي خود؛ هر چند ممكن است بهانه قرار دادن واقعهٴ جان سوز كربلا هم بي‏اثر نباشد.

وجود مبارك سيدالشهداء (عليه‏ السلام) فرمودند: «أنا قتيل العبرة»[7]؛ يعني من كه به هدف اِحياي حق و اِمحاي باطل كشته شدم، بايد عَبَرات داشته باشم؛ به طوري كه چشمان علاقه‏ مندان به سالار شهيدان پر از اشك شود و آن اشكْ فراوان از شبكهٴ چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور كند تا عَبَرات بشود. 

اين سنّت حسنه، آثار فراواني دارد، از جمله اين كه محبت اهل بيت (عليهم‏ السلام) در قلب شيعيان حضور پيدا مي ‏كند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (عليهم ‏السلام) هرگز فكر و راه و روش آنان را رها نمي ‏كند؛ زيرا رهبري جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداري قلب را محبت به عهده مي‏ گيرد و دلِ دوستان حسين بن‏ علي (عليه ‏السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقيم رهنمود مي ‏شود. 

منابع :

 [1] ـ مي دانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني اميّه لعنةالله‏ عليهم با آن كه آنان منقرض و به جهنّم رهسپار شده اند، فرياد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن اين فرياد ستم شكن است. و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمهٴ حق(عليهم سلام الله) به طور كوبنده فجايع و ستمگري هاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود...(وصيت ‏نامهٴ امام‏خميني قدّس ‏سرّه، مقدمه).

[2] ـ سورهٴ تحريم، آيهٴ 11.

[3] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 60.

[4] ـ سورهٴ اسراء، آيهٴ 71.

[5] . شكوفايي عقل در پرتو نهضت حسينی، ص 233

[6] ـ مستدرك الوسائل، ج 17، ص 26.

[7] ـ بحارالأنوار، ج 44، ص 280.

 حماسه و عرفان، ص 310


رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2438
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
دو شنبه 13 آذر 1391

استاد پناهیان در شب ششم محرم در دانشگاه امام صادق (ع) به شرح زیر گفت: 

اما اگر عقل انسان به فطرت برسد، ابزار تمسخر از دست کفار گرفته می‌شود؛ ریشه تمسخر باید کنده شود، البته اگر بخواهید ریشه تمسخر کنده شود، راهش این است که عقل انسان به فطرت برسد.
 
ابزار و ریشه تمسخر آن‌ها چیست؟ آنها دین را باری می‌دانند که بر تو تحمیل شده است، در مقابل، خودشان را آزاد می‌انگارند پس به خودشان اجازه می‌دهند تو را تمسخر کنند، بعد از تمسخر خواهند گفت: ما آزادیم، شما نیز آزاد باشید و هر کاری دل‌تان می‌خواهد بکنید.
 
اگر عقل شما به فطرت برسد، دین را یک بار تحمیلی به خود نخواهید دید بعد، در مقابل آنها خواهید گفت: اتفاقاً تو خودت باش تو آزاده باش. ما چون به فطرت خودمان بازگشتیم، احساس آزادی می‌کنیم این تو هستی که اسیر ابلیس و هوای نفس خود شده‌ای.
 
تمام سخنانی که آنها برای تمسخرمان می‌گویند را باید ما بگیریم و به آنها بگوییم؛ گاهی، غیر فطری از دین دفاع می‌کنیم؛ البته عاقلانه است، ولی دلیلی غیرفطری است، این دلیل اشتباه است. آن قدر با زبان فطرت سخن نگفته‌ایم که راه را برای تمسخر دیگران باز کرده‌ایم، در حالی که ما باید خودشان را به یاد خودشان بیندازیم، باید یادشان بیاوریم که در ذات خود فطرتی دارند و اگر به آن برسند احساس آزادی خواهند کرد.
 
اگر به زبان عاقلانه منهای فطرت بخواهیم برای دین علت بیان کنیم، خواهیم گفت، بالاخره قیامتی هست و بالاخره خدایی نیز هست؛ این خدا گفته است اگر اعمال دینی را انجام ندهید چوبش را در روز قیامت خواهید خورد؛ یعنی همه چیز را به قیامت محول می کنید.
 
طریقه دیگری که سعی می‌کنند دین را عقلانی اثبات کنند، این است که اگر دینداری کنید، برای دنیای خودتان نیز بهتر است، خدا ما را بهتر می‌شناسد، از همین جهت برنامه‌ای را در اختیار ما گذاشته تا زندگی بهتری داشته باشیم؛ من نیز باید برنامه‌ای را که به من تحمیل شده انجام دهم تا به سعادت دنیا و آخرت برسم.
 
البته من نمی خواهم بگویم این ادله اشتباه است، حرف من این است که این دلایل کافی نیست؛ پاسخ عاقلانه‌تر که فطری نیز هست، این است که دین با ذات و دل من سازگار است، اگر دینداری نکنم با دلم چه کنم؟ من هر لحظه احساس نیاز می‌کنم که به دین پایبند باشم با چنین پاسخی دیگر نمی‌توانند مسخره‌ات کنند.

آیت الله شاه‌آبادی جمله ای دارد که می‌گوید: شما اگر به این انگیزه که پاسخ نیاز فطری‌تان را دهید دینداری کنید بالاتر از این است که به قصد صلاح و فلاح دینداری کنید.
 
هالیوود جهان را با ابراز تمسخر کنترل کرده و می‌کند، آیا شما فکر می‌کنید که یک احساس روانی کوچک و زودگذر است که برای مدت کوتاهی درگیر آن می‌شوید؟ تمسخر ابزاری است که ته دل شما را خالی می کند تا دست از دینداریتان بردارید.
 
فکر می‌کنید تنها شما هستید که درگیر تمسخر بی‌دین‌ها هستید؟ خیر جهان با تمسخر اداره می‌شود، تمام برنامه‌سازی‌های علیه دین ناب، از ابزار تمسخر استفاده می‌کنند، در مقابل تمامی این تمسخرها، فطرت قرار می‌گیرد، تو می‌گویی دلم می‌خواهد که دین را ارج می‌گذارم؛ این در حالی است که تو راست می‌گویی، نه آن کسی که می‌گوید دلم می‌خواهد همجنس بازی می کنم.
 
آنها سال‌هاست تحت فشار رسانه‌ها مجبور به همجنس‌بازی هستند، مثلاً در برنامه‌ای تلویزیونی کشیشی را می‌آموزند که بگوید همجنس گرایی کاری زشت و مشمئزکننده است بعد همجنس بازی می‌گوید من که از آن مشمئز نمی‌شوم، شاید این کشیش درون خود از این عمل بدش می‌آید، اما ما که بدمان نمی‌آید، چند بار که بحث به همین شکل گشت، از کلیت آن جلسه این نتیجه‌ گرفته ‌شد که همجنس‌گرایی چیز خوبی است، بعد می‌روند قانون همجنس گرایی را تصویب می‌کنند، پس او هم در ذات خود همجنس گرایی را دوست ندارد.
 
چند سال قبل دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه تهران تحقیقی کرده بودند که نتیجه‌ای که به من ارائه دادند، این گونه بود که 70 درصد کسانی که حجاب را کنار گذاشته بودند، از ترس تمسخر دیگران آن را کنار گذاشته اند و دلشان نمی‌خواست حجاب را کنار بگذارند، اما از ترس تمسخر، از آنچه که دلشان می‌خواست، گذشتند.
 
در جامعه امام زمان از مهندسی معکوس تمسخر استفاده می‌کنند، می‌گویند: روی ذهنت چه کار کردند که گناه کردی؟ پالان به روی دوشت انداخته‌ و حمارت کرده‌اند که گناه کردی؟ دیگر کسی که این حرف‌ها را می‌شنود، جرات نمی‌کند در جامعه گناه کند.
 
سطح دینداری فطری بسیار بالاتر از سطوح دیگر است، ما در عصر نزدیک به ظهور به ابزاری‌ قوی مثل فطرت نیاز داریم. ما باید به بی‌حجاب‌های عالم بگوییم راحت باش، خودت باش چرا با بی‌حجابی خود را اذیت می کنی؟
 
اما به امام حسین (ع) برگردیم؛ چرا مردم با هر شأنی به خیابان‌ها می‌آیند و به سر و سینه می‌زنند؟ و اگر همه عالم هم مسخره‌شان کنند باز هم از حسین دست برنمی‌دارند؟ زیرا حسین آن بخشی از فطرت است که به آن دست پیدا کرده‌ اند.
 
رابطه طبیعت نیز با امام حسین (ع) فطری است، اصلاً جلوه عالی فطرت، حسین است و بس. امام رضا (ع) می فرماید: در کربلا که آن اتفاق افتاد، آسمان‌ و سنگ‌ها نیز خون گریه کردند، منظور فطرت آسمان و سنگ‌هاست که با حسین ارتباطی فطری گرفته‌اند
 
رابطه ما با خدا از جنس فطرت است، ارتباطمان با امام حسین (ع) نیز از همین جنس است، پس اگر ما فطرت را بشناسیم راحت‌تر می‌توانیم عقل را جمع و جور کنیم.
 
یک نکته دیگر نیز این است که هر کسی، با فطرت جذب نمی‌شود، خب نشود، به جهنم که جذب نمی‌شود، کسی که با براهین فطری جذب نمی‌شود با هیچ چیز دیگری نیز جذب نمی‌شود. می‌خواهید چه کار کنید؟ خود جهنم را بیاورید به آنها نشان دهید باز هم حرفت را قبول نمی‌کنند، خدا در قرآن فرموده که اگر به جهنم هم بروند و سپس به دنیا بازگردند باز هم همه چیز را انکار خواهند کرد.
 
حال از این مقوله طولانی که بگذریم به این می رسیم که ارزش بیداری به 10 نکته است.
 
1- با سهولت و سرعت پذیرفته می‌شود.

2- دین‌داری عاشقانه شروع می‌شود، عاشقانه دینداری کردن فقط در گرایش فطری وجود دارد نه گرایش‌های اکتسابی.
 
امام رضا(ع) در پایان سخنی طولانی به «ابن شبیب» می‌فرماید: بر تو باشد که دست از ولایت ما برنداری، اگر مردی یک سنگ را دوست داشته باشد، روز قیامت با آن سنگ محشور خواهد شد.
 
چرا این گونه است؟ می‌دانید دوست داشتنی‌های تو مهم‌ترین دارایی‌های تو هستند؟ حالا ببینید حب الحسین با تو چه می‌کند؟
 
این مسائل در ذات محبت است و اثر ذاتی محبت را در عالم نگاه کن.
 
محبت امام حسین(ع) را در دلتان تقویت کنید، دستورالعمل آن‌ هم این است که وقتی محبت داشتی نگو آن محبت در صندوقچه‌ دل سینه‌مان هست و هر وقت دلمان برای این محبت تنگ شد به روضه‌ها سرمی‌زنیم. شما اگر گوهری داشته باشید آن را بی‌جهت رها می‌کنید؟ باید آن را آبیاری کنید و هر هفته به آن برسید.
 
3- عاقلانه است.
4- لذت بخش است.
5- همه جانبه انسان را رشد می‌دهد.
6- به اوج دین‌داری می‌رساند.
7- پایداری در دین به همراه خود می‌آورد.
8- آفاتی مثل عجب و ریا را از بین می برد.
9- نفاق را از بین می برد.
10- ادله‌ای همگانی و فراگیر است.
 
ما در جلسات قبل گفتیم که فطرت با تهذیب و تماشا شکوفا می‌شود، معنای تهذیب چیست؟ برای آن که کشش‌های فطری خود را شکوفا کنید، کشش‌های غیرفطری را که خودت می‌فهمی نیازهای واقعی نیستند، باید کنار بگذارید.
 
هیچ بلایی سرت نمی‌آید اگر به کشش‌های غیرفطری توجهی نکنی و بگویی برو گمشو. خیالتان راحت باشد، باز هم برمی‌گردد. اسیر کشش‌هایی که فطری نیستند، نشو. این می‌شود معنای تهذیب نفس. اگر تهذیب نفس کردی، عشق ذاتی ات شکوفا می‌شود.
 
ادب یعنی یک برنامه مداوم با هوای نفس، تا این برنامه به نتیجه برسد، طول می‌کشد، سخت نیز هست، ولی کشش‌های ذاتی‌ات را شکوفا می‌کند.
 
راه دیگر شکوفا کردن فطرت، تماشا است اما حواستان باشد تهذیب را به بهانه تماشا رها نکنید. اشک برای امام حسین(ع) خوب است، ولی حتماً باید با تهذیب همراه باشد، آن زمان است که اثر دارد.
 
فردی که در خانه آیت الله بهجت هفت سال خدمت می‌کرد، می گفت که یک بار به سفر مشهد رفتم، آیت الله بهجت از من پرسیدند به زیارت که رفتی خود امام رضا(ع) را زیارت کردی؟ من گفتم: نه فرمودند، حتی خواب حضرت را نیز ندیدی. عرض کردم: نه باز هم سوال کردند یعنی هر زمان که به زیارت می‌روی، امام را زیارت نمی‌کنی؟ من هم جواب دادم: نه، ایشان با حالت تعجبی عمیق گفتند: عجب.
 
زیارت که نوعی تماشاست، فطرت را شکوفا می‌کند، اما باید با تهذیب همراه باشد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2449
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
دو شنبه 13 آذر 1391

ظاهر پیامک بسیار حکیمانه است. اما بسیار آرام و حساب شده با کلمات بازی شده است. اوایل پیروزی انقلاب بعضی روزنامه ها چنین تشکیک هایی را ایجاد نمودند که امام فرمودند عزاداریها باید به همان صورت انجام شود و هرچه داریم از محرم و صفراست.

به نقل از فرهنگ نیوز، در طول تاریخ، دشمنان اسلام دریافته اند یکی از کلیدی ترین عوامل حیات اسلام خون شهدای کربلا و نهضت حضرت سید الشهداست. اما آنچه حائز اهمیت است شناخت سلاح های دشمن و نحوه ایجاد تشکیک آنهاست.

یکی از این ابزارها، ایجاد تشکیک در اهداف عاشورایی و ارزش های آن با زبان به ظاهر دوستانه است. به عنوان مثال پیامکی در اوج روزهای عزاداری اهل بیت (ع) به صورت انبوه منتشر گردید که یکی از مصادیق این موضوع می باشد. در این پیامک عنوان شده است:

"محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن، بساطش آموزه است نه موزه، تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن، نماد شعور مذهب است نه فقط شور مذهب. منتظران مهدی (عج) به هوش باشند که حسین(ع) را منتظرانش کشتند."

استاد رجبی دوانی در برنامه ای تلویزیونی در این باره گفت: ظاهر پیامک بسیار حکیمانه است. اما بسیار آرام و حساب شده با کلمات بازی شده است. اوایل پیروزی انقلاب بعضی روزنامه ها چنین تشکیک هایی را ایجاد نمودند که امام فرمودند عزاداریها باید به همان صورت انجام شود و هرچه داریم از محرم و صفراست.

حضرت را منتظرانش به شهادت نرساندند. منتظران حضرت در کوفه نماندند و از آنجا گریختند. تعدادی دیگر نیز چون حجاج ابن مسروق، نافع ابن هلال و ... در بین راه خود را به امام رساندند.

آنها از منتظران بودند. لذا نباید تصور کرد که این پیامک ها از واقعیتی سخن می گویند."

حجت الاسلام قرائتی نیز در برنامه سمت خدا با عنوان کردن این موضوع که مراجع ما بیش از همه گریه می کردند و بیش از همه هم فکر می کردند در پاسخ به تشکیک دیگری که وهابیت درباره زیارت و طواف حرم امام حسین علیه السلام می نمایند گفت:
در حج یک کعبه داریم که حاجیان دورش می گردند. در کنار آن حجر اسماعیل است که حاجیان نباید از داخل آن طواف کنند. یعنی در حین طواف به خانه ی خدا باید دور حجر اسماعیل هم بگردند.اینجا قبر اسماعیل است. اسماعیل چه کرده که همه باید دور او بگردند. اسماعیل به پدرش گفت: آنچه خدا امر کرده است انجام بده (إفعل ما تؤمر) چون این پسر ۱۳ ساله تسلیم خدا بود همه باید دور قبرش بگردند. حال ببینیم امام حسین علیه السلام چه کرد. اسماعیل یک نفر بود. حضرت ابا عبدالله (ع)، خودش و خاندانش را فدای اسلام کرد. حال نباید دور ضریحش بگردیم؟

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1947
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
دو شنبه 29 آبان 1391

امام صادق(ع) فرمود: آه‌های سوزان و اندوهناک برای مظلومیت ما «تسبیح»، اندوه برای امر ما «عبادت» و پوشاندن اسرار ما از بیگانگان «جهاد در راه خدا» است، همچنین فرمود: واجب است که این حدیث با آب طلا نوشته شود.

 همزمان با فرارسیدن محرم الحرام و ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، همه جا غرق در ماتم و عزای حسینی شده است از این رو هر فردی سعی می‌کند تا حداقل لحظاتی را به عزاداری برای مولایش حسین بن علی(ع) بپردازد.
 
کتاب «طوبای کربلا» شامل سخنان عارف و سالک طریق الهی، میرزا اسماعیل دولابی درخصوص عنایات امام حسین(ع) به اولیای خداست. یکی از مباحث این  کتاب به بیان ثواب روضه و گریه بر امام حسین(ع) پرداخته است که ما آن را برای عاشقان این امام همام بیان می‌کنیم.
 
روایات مختلفی درباره ثواب روضه و گریه بر امام حسین(ع) وجود دارد که به اختصار در ادامه می‌آید:
 
الف ـ شیخ جلیل، ابن قولویه قمی از ابن خارجه روایت کرده است: روزی خدمت امام صادق(ع) بودیم، از حضرت امام حسین(ع) یاد کردیم، امام صادق(ع) بسیار گریست، آن گاه فرمود: امام حسین(ع) فرمودند: من کشته گریه و زاری هستم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه گریان می‌شود.
 
* گریاندن و اشک ریختن در سوگ امام حسین(ع) موجب بهشتی شدن افراد می‌شود
 
ب ـ شیخ طوسی و شیخ مفید از ابان بن‌تغلب روایت کرده‌اند که امام صادق(ع) فرمود: آه‌های سوزان و اندوهناک برای مظلومیت ما «تسبیح»، اندوه برای امر ما «عبادت» و پوشاندن اسرار ما از بیگانگان «جهاد در راه خدا» است، همچنین فرمود: واجب است که این حدیث با آب طلا نوشته شود.
 
ج ـ به سند معتبر از ابوعماره منشد (شعر خوان) روایت شده است:
 
روزی حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم، حضرت فرمود: شعری در مرثیه امام حسین(ع) به آن روشی که بین خودتان مرسوم است بخوان.
 
همین که شروع کردم به خواندن، حضرت گریان شد. من مرثیه می‌خواندم و آن بزرگوار می‌گریست تا آنکه صدای گریه از منزل آن حضرت بلند شد و صدای گریه زن‌ها نیز از پشت پرده برخاست. وقتی روضه تمام شد، حضرت فرمود: هر کس در مرثیه امام حسین(ع) شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می‌شود، هر کس ده نفر را بگریاند بهشت بر او واجب می‌شود، هر کس یک نفر را بگریاند بهشت بر او واجب می‌شود و هر کس مرثیه بخواند و خود بگرید، بهشت بر او واجب می‌شود و هر کس خود را به صورت گریه کننده درآورد بهشت بر او نیز واجب خواهد شد.
 
د ـ جناب میرحامد حسین نقل کرد که محمد بن سهل، یارکمیت گفت: من و کمیت در ایام تشریق بر امام صادق(ع) وارد شدیم، کمیت به امام عرض کرد: فدایت شوم! اجازه می‌دهید چند بیت شعر در محضرتان بخوانم؟ حضرت فرمود: این ایام، عزیز و محترم است (کنایه از آنکه خواندن شعر در این ایام شایسته نیست) کمیت عرض کرد: این اشعار در حق شما است. حضرت فرمود: بخوان و فرستاد اهل بیتش را حاضر ساختند که آنها هم بشنود، آنگاه کمیت اشعار خود را خواندن و حاضران بسیار گریستند، امام صادق(ع) دست‌های مبارکش را بلند کرد و گفت:
 
«اللهم اغفر کمیت ما قدم و ما أخّر و ما أسّر و ما اعلن و اعطه حتی یرضی؛ بارالها! گناهان گذشته و آینده کمیت را و گناهانی که آشکار و نهان انجام داده بیامرز و به او ببخش و به او عطا کن تا راضی شود.
 
* حتی مردم عصر جاهلیت هم قتال در ماه محرم را حرام می‌دانستند
 
ه ـ شیخ صدوق از ابراهیم بن ابی محمود، روایت کرد که حضرت رضا(ع) فرمودند:
 
محرم، ماهی است که اهل جاهلیت، قتال در آن ماه را حرام می‌دانستند؛ اما این امت جفاکار، خون ما را در آن ماه، حلال دانستند و هتک حرمت کردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه، اسیر کردند و آتش در خیمه‌های ما افروختند و اموال ما را غارت کردند و حرمت حضرت رسالت را در حق ما رعایت نکردند. مصیبت روز شهادت امام حسین(ع) دیده‌های ما را مجروح کرده و اشک ما را جاری ساخته است و زمین کربلا تا روز قیامت وارث اندوه و بلای ما است، پس بر مثل حسین(ع) باید بگریند گریه کنندگان. همان گریه بر آن حضرت، گناهان بزرگ را فرو می‌ریزد.
 
سپس حضرت فرمودند: همین که محرم می‌شد، کسی پدرم را خندان نمی‌دید و تا دهم محرم، اندوه و حزن پیوسته بر آن حضرت غالب می‌شد. وقتی روز عاشورا می‌رسید، آن روز، روز مصیبت و گریه او بود و می‌فرمود: امروز، روزی است که حسین(ع) کشته شد.
 
و ـ ابوقولویه قمی، به سند معتبر از ابوهارون مکفوف روایت کرده است: خدمت امام صادق(ع) مشرف شدم، حضرت فرمود:
 
برای من مرثیه بخوان.
 
من شروع کردم به خواندن مرثیه. حضرت فرمود: نه این طور؛ بلکه چنان بخوان که نزد خودتان متعارف است و کنار قبر امام حسین(ع) می‌خوانید. من نیز خواندم. حضرت گریست من ساکت شدم، حضرت فرمود: بخوان. من خواندم تا آن اشعار را تمام کردم. حضرت فرمود: باز هم برای من مرثیه بخوان. من این اشعار را خواندم:
 
یا مریم قومی و اند بی مولاک
 
و علی‌الحسین فاسعدی ببکاک
 
پس حضرت گریست و زن‌ها هم گریستند. وقتی آرام گرفتند، حضرت فرمود: ای ابوهارون! هر کس برای حسین(ع) مرثیه بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می‌شود. پس یک یک از ده کم کرد تا آنکه فرمود: هر کس مرثیه بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای او واجب می‌شود، سپس فرمود: هر کس امام حسین(ع) را یاد کند و خود گریه کند، بهشت بر او واجب می‌شود.
 
* آن گونه بر حسین(ع) می‌گریم که آثار مصیبت در من آشکار ‌شود
 
ز ـ به سند معتبر از مسمع روایت شده است: امام صادق(ع) به من فرمود: ای مسمع! آیا توجه به زیارت قبر امام حسین(ع) می‌روی؟ من عذر آوردم که با توجه به دشمنان زیاد، برای انجام چنین کاری، ایمنی ندارم.
 
فرمود: آیا مصائب آن بزرگوار را به یاد می‌آوری؟ عرض کردم: آری! آن گونه می‌گریم که آثار مصیبت در من آشکار می‌شود.
 
حضرت فرمود: به درستی که تو از آنانی که زاری می‌‌کنند برای ما، شاد می‌شوند برای شادی ما، اندوهناک می‌شوند برای اندوه ما، خائف می‌شوند برای خوف ما و ایمن می‌شوند برای ایمنی ما؛ به زودی خواهی دید که پدرانم هنگام مرگ نزد تو حاضر شوند و به ملک‌الموت درباره تو سفارش کنند و به تو از فرزند خویش مهربان‌تر باشند. آنگاه حضرت گریست و من نیز گریستم.
 
فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2614
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 10 آبان 1391

 

حضرت آیت‌الله تهرانی با اشاره به لحظات مرگ انسان، ابراز داشت: امام هادی(ع) در حدیثی به انسان گوشزد می‌کند هنگام مرگ هیچ طبیبی نمی‏تواند به او کمک کند، پس در این شرایط تنها یک را‌ه حل برای حیات دوباره انسان وجود دارد.

 

  آیت‌الله مجتبی تهرانی استاد اخلاق به مناسبت سالروز ولادت امام هادی(ع) به شرح حدیثی از این امام همام پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:

 

*شرح حدیث

روی عن علی بن محمد الهادی علیه‌السّلام قال: اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَیْ اَهْلِکَ وَلا طَبِیبَ یمْنَعُکَ وَلا حَبِیبَ ینْفَعُکَ (بحارالانوار جلد 75 صفحه 370)

روایت از امام هادی(ع) منقول است که حضرت فرمودند: «اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَی اَهْلِکَ»؛ آن حالتی را که در پیشاروی خاندانت بر روی زمین افتاده‏ای به یاد آور، «وَلا طَبِیبَ یمْنَعُکَ»؛ در حالی هستی که هیچ طبیبی نمی‏تواند مرگ را از تو دور کند، تمام اطبّای عالم را هم بیاورند، خبری نیست و نمی‌توانند هیچ کاری برایت انجام دهند و دیگر کار تمام است. «وَلا حَبِیبَ ینْفَعُکَ»؛ و هیچ دوستی هم در آن حال نمی‌تواند به تو سود و نفعی برساند، رفقا و آن‌هایی که واقعاً خیلی دوستت دارند، برای تو هیچ کاری نمی‏توانند بکنند.

روایت تمام شد، حالا چه باید کرد؟ چون دیگر هیچ پزشکی هم نیست که بتواند مرگ را از تو دور کند. «وَ لا حَبِیبَ ینْفَعُکَ»؛ هیچ دوستی هم نمی‌تواند به تو خدمتی کند و سودی برساند.

حالا چه کنیم؟ اینجا این نکته است که حضرت می‌فرمایند: بدان! کارَت به اینجا می‌رسد. همه ما کارمان به اینجا می‌رسد ‌که هیچ طبیب و پزشکی نمی‌تواند مرگ را از ما دور کند و هیچ دوستی هم نمی‌تواند به ما نفعی برساند.

حالا آیا چیزی هست که آن موقع به درد ما بخورد و به ما حیات و زندگی ببخشد و ما را زنده کند، نه؟ من آیه قرآن می‌خوانم: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ اُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیوۀً طَیبَةً» (سوره نحل آیه 97 )؛ هر کس عمل شایسته‏ای انجام بدهد، چه مرد و چه زن و حال اینکه مؤمن باشد، ما به او یک زندگی گوارا می‌بخشیم و زنده‌اش می‌کنیم. اما چه حیاتی؟ «حَیوۀً طَیبَةً». پس آن موقع چه چیزی به درد ما می‌خورد؟ عمل صالح، ما را زنده می‌کند، امّا یک زندگی پاکیزه و گوارا.

 

آیین و اندیشه فارس 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: امام هادی علیه السلام , آیت الله مجتبی تهرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 2554
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : گمنام
دو شنبه 24 مهر 1391
 

 

خلیفه سوم در سال‌های میانی دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر(ص) گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی حضرت رسول(ص) را به شکلی که اکنون میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد.

 همزمان با آغاز ایام حج بیت‌الله الحرام و حضور عاشقانه و عارفانه حاجیان در سرزمین وحی، خوب است نگاهی دوباره به سنت حضرت رسول صلی الله علیه و آله در خصوص مسئله اذان، وضو و نماز داشته باشیم.
 
این نوشتار به مسئله کیفیت وضوی پیامبر(ص) و بدعتی که متأسفانه پس از رحلت ایشان به و جود آمد اشاره دارد.
 
برداشت اول/ سنت
 
یکی از اصحاب پیامبر (ص)، آبی خواست و وضو گرفت؛ پس گفت: «رسول خدا (ص) را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم. سپس او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست‌ها را شست و بر سر و پشت‌پا، مسح کشید».
 
مسلمانان، وضوی پیامبر (ص) را مبین این آیه وضو می‌دانند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَینِ؛ ای مومنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت‌هایتان و نیز دست‌ها را تا آرنج بشویید و سرها و پایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».
 
این آیه‌شامل «شستن» صورت و دو دست و همچنین «مسح» سر و دو پا است.
 
برداشت دوم/ بدعت
 
وضوی همه مسلمانان، تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته، مانند وضوی کنونی شیعی بوده است. این مسئله، با آیه وضو نیز هم‌خوانی دارد. علت تغییر وضو، این بود که خلیفه سوم در سال‌های میانی دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر (ص)، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر (ص) را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد؛
 
«شستن دست‌ها از سر انگشتان تا آرنج» و اصرار بر «شستن پا و نه مسح آن». این بدعت، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) را دنبال داشت؛ اما حکومت اموی، بنا بر اغراض سیاسی، در نقاط مختلف اسلامی، شیوه وی را تبلیغ کرد و فضایی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرئت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.
 
برداشت سوم/ درنگ
 
درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبر (ص) در «شستن دست‌ها» و «مسح سر و دو پا» چند نکته زیر تقدیم می‌شود:
 
1. درباره «شستن دست‌ها از آرنج» چند نکته قابل ذکر است:
 
الف) برخی مفسران قرآن، واژه «الی: به» در آیه وضو را به «مع: با» تفسیر کرده‌اند.
 
«وهبة الزحبلی» دانشمند و فقیه سنی‌مذهب می‌گوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل کردن دو آرنج در شستن، واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایب است، در این جا به معنای «مع» است؛ مانند دو آیه شریفه «وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ؛ نیرویی بر نیروی شما بیفزاید» و «وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِکُمْ؛ ‌اموال آنان را همراه با اموال خود مخورید» که در این دو نیز «الی» به معنای «مع: با» است.
 
ب) در نگاه قرآن، حد دست که باید در وضو شسته شود «مرفق» یعنی آرنج است و کلمه «الی» در آیه فوق، تنها برای بیان حد شستن است و نه کیفیت شستن که بعضی توهم کرده، چنین پنداشته‌اند که آیه می‌گوید: باید دست‌ها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشویید. این درست به آن می‌ماند که انسان، به کارگری سفارش کند که دیوار اتاق را از کف تا یک متر، رنگ کند. بدیهی است منظور این نیست که دیوار از پایین به بالا رنگ شود؛ ‌بلکه منظور این است که این مقدار باید رنگ شود؛ نه بیشتر و نه کمتر. بنابراین، در آیه، فقط مقداری از دست که باید شسته شود، ذکر شده، اما کیفیت آن، در سنت پیامبر (ص) که به وسیله اهل بیت (ع) به ما رسیده، آمده است و آن، شستن از آرنج به طرف سر انگشتان است.
 
ج) وقتی زراره از کیفیت وضوی پیامبر(ص) از امام باقر (ع) پرسید، حضرت تشت آبی درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سر انگشتان شست و هیچگاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.
 
د) دارقطنی، یکی از دانشمندان حدیث اهل سنت، از جابر نقل کرده که وقتی پیامبر (ص) وضو می‌گرفت، آب را بر دو آرنج می‌ریخت.
 
2. در آیه وضو، خداوند، امر به مسح سر و پاها کرده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را می‌شویند؛
 
در این باره به نکات زیر اشاره می‌شود:
 
الف) ابن عباس می‌گوید: «قرآن درباره پاها، به مسح کردن دستور داده است؛ ‌ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».
 
همچنین می‌گفت: وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن یا «دو شسته شده و دو مسح شده».
 
ب) ابن حزم، دانشمند نامی سنی مذهب، چنین نقل می‌کند: جمع زیادی از اصحاب و تابعین، در وضو، پا را مسح می‌کردند؛ شخصیت‌هایی مانند علی‌بن‌ ابی‌طالب (ع)، ابن عباس حسن بصری، انس‌بن مالک، عکرمة، شعبی و ... .
 
د) زمانی که به انس‌بن مالک که مدتی خادم رسول خدا (ص) بود خبر دادند که حجاج به شستن پا توصیه می‌کند، واکنش نشان داد و ضمن اشاره به واجب بودن مسح پا، این سخن را بر زبان جاری ساخت: «صدق‌الله و کذب الحجاج».
 
منبع:فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2928
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
دو شنبه 24 مهر 1391

به نقل از دانشجو، حجت الاسلام علیرضا پناهیان شب گذشته در مدرسه معصومیه قم بین طلاب و فضلای این مدرسه، با اشاره به اهمیت و نقشی که هیئات مذهبی در زندگی مردم دارند، تصريح كرد: امام حسین(ع) انسان را از فراز موانع عبور می دهد و نباید پشت موانع خود ساخته توقف کرد؛ چرا که با وجود حضرت اباعبدالله(ع) انسان حتی نیازی به از بین بردن موانع نخواهد داشت.

 
امام حسین(ع) دل ها را تسخیر می کند
 
وي با بیان اینکه امام حسین (ع) دل ها را تسخیر می کند، تاکید کرد: اگر امروز ما برای امام حسین(ع) کار نکنیم به طور قطع ایشان می توانند در جای دیگری مریدهایی بهتر از ما تربیت کنند و هیچ نیازی به ما ندارند.
 
این استاد حوزه و دانشگاه با تاکید بر اثری که روضه ها بر روح و جان مردم دارد، بیان کرد: طلاب باید پیش از اینکه به عنوان عالم شناخته شوند به عنوان روضه خوان اهل بیت(ع) در جهان مطرح شود و امام(ره) نیز معتقد بودند که علما به دنبال علم رفتند تا روضه بخوانند.
 
تبلیغ مکتب امام حسین (ع) در جامعه کافی نیست
 
پناهيان با انتقاد از وضعیتی که امروز برای تبلیغ مکتب امام حسین(ع) وجود دارد، تصریح کرد: هیئات و دسته جات ما به قدر کافی بزرگ نیستند و مسئولان باید در این زمینه تلاش های مضاعف کنند.
 
وي با اینکه امروز وظیفه یک شیعه ابراز محبت نیست، بلکه ابراز مودت است، گفت: رونق دسته های عزاداری در روز عاشورا که اصل روضه اباعبدالله(ع) می باشد، کافی نیست و این امر به دلیل غفلت عاشقان و دوستان امام حسین(ع) است.
 
هیئات هفتگی به تبعیت از حضرت زهرا(س) برگزار می شود
 
این استاد حوزه و دانشگاه با تاکید بر اینکه در طول تاریخ اهل بیت(ع) خدمات زیادی به ما کردند، اظهار داشت: هیئات هفتگی که به تبعیت از عزاداری هفتگی حضرت زهرا(س) برای حمزه سید الشهدا برگزار می شود، یکی از خدمات امام حسین(ع) به ما می باشد.
 
پناهیان با برشمردن برانگیختگی اندیشه و احساس به عنوان دو اتفاق مبارک که در روضه به وقوع می پیوندد، تاکید کرد: هیئت خوب هیئتی است که باعث تغییر و تعمیق انسان شود و با استفاده از هنر و زیبا نشان دادن ولایت و ایمان باید در برانگیختن احساس و اندیشه تلاش کند.
 
برای هیئتی بودن نیازی به معرفت نیست
 
وی با بیان اینکه برای هیئتی بودن نیازی به داشتن معرفت نیست و وجود فطرت پاک برای وصل شدن به این مکتب کافی است، بيان داشت: باید هر هفته به این مجالس وارد شد و این استمرار مهمتر از هر عامل دیگری در تربیت انسان می تواند نقش بازی کند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1790
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
یک شنبه 23 مهر 1391

به نقل از رجا ، رهبر معظم انقلاب در جریان سفر خود به استان خراسان شمالی درباره حجاب برخی استقبال کنندگان اظهارنظر کردند.

 رهبر معظم انقلاب خطاب به مسئولان فرمودند:  «خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید.

با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد؛ داشته باشد.

بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهمان‌نواز، هم بقیه‌ى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانم هائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست.

 او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2514
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
یک شنبه 23 مهر 1391

روز بيست و پنجم ذي‌القعده روز دحوالارض است و يكى از آن چهار روزي است كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است. میرداماد در رساله أربعة أیّام، اعمالی را که در تعظیم و تکریم «ایام اربعه» در روایات آمده است، جمع آوری کرده است. وی در فصل اول، در بیان ایام اربعه می نویسد: بباید دانستن که در هر سال، چهار روز عظیم القدر جلیل المنزله است که نزد اللّه تعالی، اعزّ و اکرم ایّام سال، آن چهار روز است و آن روزها را در اصطلاح شرع شریف، ایّام اربعه می گویند….

 

یکی از ایام اربعه، یوم دحو الأرض است و آن روز بیست و پنجم ماه ذی القعدة الحرام است. دوم، یوم الغدیر است و آن هشتدهم ماه ذی الحجة الحرام است…. سوم، یوم المولود است که روز ولادت کریم شریف خاتم الانبیاء و سیّد المرسلین ـ صلوات اللّه علیه و آله الفائزین ـ بوده و آن روز هفدهم ماه ربیع الاول است. چهارم، یوم المبعث است که اول بعثت خاتم الانبیاء… در این روز بوده است و به جنّ و انس از برای اکمال دین و اتمام شریعت مبعوث شده است و آن روز بیست و هفتم ماه رجب المرجب است. این چهار روز در فضل و منزلت، پنجم ندارد.

 دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین، در شب این روز نیز بر اساس روایتی از امام هشتم علیه السلام حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهما السلام به دنیا آمده اند. همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) نیز معرفی شده است.

 

 

معنای دحوالارض  

«دَحو» به معنای گسترش است و بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند. از طرف دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده  برای زندگی انسان و کشت و زرع به وجود آمد. مجموع این گسترده شدن، دَحو الارض نام گذاری می شود.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1888
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 21 مهر 1391

 

کمیل از خواص و بزرگان اصحاب امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن مجتبی(ع) است، امام علی(ع) کمیل را یکی از 10 نفر یاران مورد اطمینانش به حساب آورده است، بنابراین مسائل و سفارش و وصایایی که امیرالمؤمنین(ع) به کمیل داشته از ایمان عظیم و معرفت فوق‌العاده کمیل حکایت دارد.
 
از عبرت‌های تاریخ این است که برادر او «حارث بن زیاد» شخصی آلوده و از یاران عبیدالله بود، کسی است که طفلان مسلم را برای گرفتن جایزه، به شهادت رساند.
 
سرانجام این یار صدیق امام علی(ع) هنگامی که 90 بهار را پشت سر گذشته بود در سال 82 هجری قمری به دست حجّاج بن یوسف به شهادت رسید و بدنش مطهرش در نجف اشرف آرام گرفت، آری! آنچه کمیل بن زیاد نخعی را میان شیعیان برجسته ساخته است، دعایی است که منسوب به اوست.
 
 
*دعای خضر نبی(ع) را امام علی(ع) به کمیل آموخت
 
دعای کمیل از شور انگیزترین و پر محتواترین معارف اسلامی است که حضرت خضر(ع) آن دعا را به امیرالمؤمنین(ع) داده و آن حضرت به کمیل بن زیاد نخعی تعلیم دادند.
 
در این دعا بهترین روش برای تربیت فرد و جامعه بیان شده است و در عظمت سند این دعا همین بس که علمای رجال وقتی به کمیل می‌رسند، می‌گویند کمیل کسی است که دعای پر محتوای معارف اسلامی از او مشهور است و از زبان حضرت علی(ع) نقل شده است.
 
سید بن طاووس درباره ماجرای دعای کمیل می‌گوید: کمیل روایت می‌کند که روزی با مولای خود امیرالمؤمنین(ع) بودیم و درباره شب نیمه شعبان سخن به میان آمد، حضرت فرمودند: هر کس این شب را احیا کند و دعای حضرت خضر(ع) را در این شب بخواند، البته دعای او مستجاب می‌شود. وقتی حضرت به منزل برگشت، به خدمت آن حضرت رفته و در خواست آموزش دعای خضر کردم.
 
حضرت فرمود: ای کمیل! این دعا را حفظ نما، در هر شب جمعه یا در هر ماه و یا در هر سالی یک مرتبه آن را بخوان، تا از شر دشمنان در امان بمانی، روزی تو فراوان گشته و گناهانت آمرزیده شود.
 
 
*حسرت خواندن یک بار کامل خواندن دعای کمیل توسط یک عالم
 
مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی به خاطره استاد خویش درباره خواندن دعای کمیل اشاره می‌کرد و می‌فرمود: استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان فرمودند: یکی از اولیاء خدا هر شب دعای کمیل می‌خواند و گفته بود این حسرت بر دلم ماند که یک شب دعای کمیل را تا آخر بخوانم، (آنچنان حالی داشته که نمی‌توانسته دعا را ادامه دهد)، حال دوستان خدا چنین است. اگر می‌خواهی تو هم با خدا رفیق شوی، نماز شب بخوان.
 
 
در ادامه به برخی از محورهای اساسی دعای کمیل اشاره می‌کنیم:
 
شناخت الهی
 
امیرالمؤمنین(ع) در ضمن نیایش، صفات برجسته خداوند متعال را بیان می‌دارند از جمله؛ رحمت خدا همه عالم را گرفته است، حرکت جهان و قدرت موجودات همه از خداست و دیگران از خود قدرتی ندارند، همه چیز در مقابل خداوند فروتن هستند، زیرا که او خالق، مدیر و مدبر است.
 
شناخت خود
 
انسان از خود شناسی به خدا شناسی می‌رسد، یعنی وقتی خود را ضعیف دید و گفت: خدایا به ضعف جسمم رحم کن، به فکر می‌افتد که او را یک قدرت قوی آفریده است، پس امام علی(ع) به ما می آموزد که اولاً؛ ضعیف هستیم، ثانیاً؛ نمی‌توانیم از سلطه و حکومت الهی فرار کنیم و همیشه تحت قدرت خداییم، امیرالمؤمنین(ع) به انسان‌ها می‌آموزد که گرفتاری‌های این دنیا که گاهی انسان را زمین گیر می‌کند، خیلی کمتر و قابل تحمل‌تر است، از بلاهای آخرت و لذا انسانی که تحمل بلا و گرفتاری این دنیا را ندارد.
 
شناخت آداب دعا
 
انسان‌ها برای رسیدن به خواسته‌هایشان راهکار مناسبی را اختیار می‌کنند تا با شکست مواجه نشوند و حضرت امیر(ع) در این دعا، راهکار مناسب برای رسیدن به هدف عالی را چنین بیان می‌دارد:
 
اللهم اغفرلی؛ خدایا گناهان مرا ببخش، پس راه اول: توبه و استغفار است، راه دوم: شفیع قرار دادن خداست، یعنی خدایا مرا به غیر خودت وا مگذار و خود دستم را بگیر، راه سوم: درخواست فروتنانه و با ادب است، یعنی خود را کوچک بداند و بگوید خدایا من از تو درخواست می کنم مانند درخواست کننده‌ای که ذلیل و خوار و ندار است، سئوال کسی که گرفتار شده است و حاجتمند است.
 
شناخت وسیله
 
برای رسیدن به مقصود، باید از وسیله خوب استفاده کرد، حضرت علی(ع) در این دعای شریف، یاد خدا بودن، کرم و بخشش الهی، خود دعا کردن و ... را بهترین وسیله برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت معرفی می‌کنند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2085
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 13 مهر 1391

یک منتقد سینما با اشاره به سیر تاریخی توهین به مقدسات مسلمانان در صنعت سینما گفت: اولین فیلم ضد اسلامی، دو سال بعد از اختراع سینما و در سال 1897 توسط «توماس ادیسون» ساخته شد.

به گزارش فارس ، تحلیل و بررسی فیلم موهن پیامبر اعظم(ص) با حضور «سعید مستغاثی» منتقد سینما، جمعی از دانشجویان و اساتید دانشگاه در کانون بانوان جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی برگزار شد.
 
بنا بر این گزارش، مستغاثی در ابتدای این مراسم گفت: متاسفانه برخی در تلاش هستند تا اقداماتی که برای ساخت این فیلم موهن انجام شده است را حرکتی خنثی و خلق‌الساعه معرفی کنند.
 
وی ادامه داد: البته این اولین فیلمی نیست که به مقدسات ما توهین می‌کند، تاکنون فیلم‌های توهین‌آمیز زیادی به قرآن، اسلام و پیامبر تولید شده است اما نمی‌دانم به چه دلیلی برخی تلاش می‌کنند این فیلم را با هالیوود و غرب بی‌ا‌رتباط بدانند.
 
وی ادامه داد: در حال حاضر حداقل 3 تا 4 فیلم شناخته شده ضد اسلامی روی پرده‌های سینمای غرب است و بسیاری معتقدند فیلم «معصومیت مسلمانان» اصلاً فیلم نبوده و ارتباطی به سینما و هالیوود غرب ندارد، اما اطلاعاتی که بعداً به دست آمد نشان داد این فیلم با سرمایه هالیوود ساخته شده است.
 
این منتقد سینما ادامه داد: پیش‌فاکتورهای این فیلم به عنوان مثال بازیگر و عوامل آن از بدنه سینمای هالیوود هستند و البته عکسی که کارگردان این فیلم را در کنار سفیر آمریکا در لیبی نشان می‌دهد، نشان‌دهنده همه واقعیت‌هاست، اما تعجب من از این است که چرا برخی از مسئولان ما درصدد این هستند که هالیوود از این ماجرا جدا بدانند؟!
 
مستغاثی در ادامه بحث خود با اشاره به وفور حرکات ضداسلامی در هالیوود گفت: اولین فیلم ضد اسلامی، رقص 7 زن محجبه دو سال بعد از اختراع سینما در سال 1897 توسط توماس ادیسون ساخته شد و پس از آن در آن همان سال «عرب مسخره» تولید شد و به نمایش در آمد.
 
وی در ادامه افزود: دو سال بعد «آوای مؤذن» اذان را در اسلام به سخره گرفت، حتی فیلم‌های مشهوری چون کازابلانکا و دزد بغداد نیز همگی تصاویری سیاه، خشن و عقب‌مانده از مسلمانان و تمدن مسلمانان به نمایش گذاشتند. اخیرا فیلم «جن‌گیر» که در سال 1973 توسط ویلیام فرید کین ساخته شده بود پس از 27 سال در اسرائیل باز اکران داشت.
 
مستغاثی ادامه داد: بنابراین سیر غالب هالیوود از دیروز تا امروز بر پایه شرک، سرمایه‌گذاری و نژاد‌پرستی بوده است. در غرب ابتدا جنگ‌های صلیبی رواج داشت، اما پس از آن به جنگ نرم روی آوردند و پس از آن فرقه‌های کابالا، فراماسونری، اومانیسم و سکولاریسم، ستون فقرات فیلم‌های غرب شدند و متأسفانه طی 100 سال اخیر این جریان‌ها برای ما تئوریزه شدند.
 
این منتقد سینما در ادامه بحث تأکید کرد: در این میان باید ببینیم سینمای ما برای این امر چه کاری کرده است؟ متأسفانه در سینمای ما برخی بدون اینکه بخواهند نوکر بی‌جیره و مواجب غرب شده‌اند. 80 درصد فیلم‌های جشنواره سال قبل در مورد خیانت، بحران، مهاجرت و زیر سؤال بردن احکام اسلامی بود. جالب اینکه در خود غرب کوچک‌ترین توهینی به یهود در هیچ فیلمی حتی «مصائب مسیح» دیده نمی‌شود.
 
وی در ادامه افزود: وقتی به پیامبر ما در فیلمی توهین می‌شود به خروش می‌افتیم و به حق این کار را انجام می‌دهیم، اما متأسفانه زمانی که در فیلم‌هایمان به ارزش‌هایی که همین پیامبر مکرم برای ما به ارمغان آورده است توهین می‌شود، هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دهیم و هنوز به فیلم «محمد رسول الله» مصطفی عقاد دل خوش کرده‌ایم!
 
مستغاثی در پایان سخنان خود به محتوای برخی فیلم‌های جشنواره سال گذشته انتقاد کرد و گفت: در فیلمی مثل «انتهای خیابان هشتم» قصاص امری فناکننده معرفی می‌شود! فیلم «بوسیدن روی ماه» نیز نشان می‌دهد شهیدان در مثلث عشقی قرار داشته‌اند و خانواده‌های آنان چندان مقید و معتقد نبوده‌اند. فیلم «خرس» هم که همه مصیبت‌ها را به گردن دفاع مقدس می‌اندازد این در حالی است که ما در هیچ جای دنیا فیلم ضد دفاع نداریم، اما در ایران فیلم ضد دفاع داریم!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1935
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 13 مهر 1391

سيدعلي خامنه‌اي براي جهان اسلام يك رحمت الهي است

انقلاب ايران آبروي اسلام را برگرداند

 

«جعفر گونزالس» الان در سالهاي آخر ششمين دهه از زندگي‌اش است. در دانشگاه مهندسي الكترونيك و اديتوري سينما خوانده است اما ناگهان همه چيز را كنار گذاشته است و با خواندن كتابي درباره اسلام مسلمان شده است. او در 33 سالگی با خانمی که پیش از این مسلمان شده بود و از شوهر قبلی‏اش سه فرزند داشت، ازدواج كرد و بعد در همان سالي كه امام خميني(ره) به رحمت خدا رفت، به ايران آمد تا علوم ديني را تحصيل كند. او بعد از چند سال تحصيل به اسپانيا برگشت و پايه گذار خيلي از كارهاي پربركت در آنجا شد مانند ترجمه قران كريم به زبان اسپانيولي. گفتگوي رجانيوز با او درباره شخصيت مقام معظم رهبري در نظر شيعيان غير ايراني را در زير مي خوانيد. شيخ جعفر گونزالس مقام معظم رهبري را سيدعلي خامنه‌اي خطاب مي‌كند و در اوج صميميت او را حاج آقا مي‌خواند.



نگاه مسلمانان و شيعيان غير ايراني به جايگاه رهبر معظم انقلاب چيست؟

براي ما مسلمانان شيعه غير ايراني و البته مسلمانان اروپايي و آمريكاي لاتين كه من بيشتر نسبت به آنها شناخت دارم، شخصيت سيدعلي خامنه‌اي خيلي برجسته است و هم بعنوان رهبر انقلاب و هم بعنوان مرجع مهم امت مسلمانان ايشان را مي شناسيم. چراكه نظر و ديدگاه ايشان در زمينه هاي مختلف خيلي برجسته است.
شخصيت حاج آقاي خامنه‌اي ادامه خط امام خميني(ره) است. الحمدلله امام خميني براي ما يك پدر معنوي بود و اگر ايشان نبودند ما به اسلام اهل البت(ع) وصل نبوديم و از اسلام آنها خبر نداشتيم. زماني هم كه امام خميني از دنيا رفت، سيد علي خامنه‌اي ادامه اين انديشه و فهم از قرآن و اسلام بود كه امام خميني(ره) به ما رساند.

خاطره اي از تاثير صحبتهاي ايشان در جمع دوستان خودتان داريد؟

بله، بالاخره ايشان مرجع ما هستند و ما مرتب حرف ايشان را مي شنويم و نظرات ايشان براي ما بعنوان راهنمايي است. يكبار كه ايشان با جوانان صحبت مي كردند، حاج آقا يك حرف خيلي قشنگ درباره شخصيت دشمنان ايران و اسلام فرمودند. ايشان گفتند فكر نكنيد كه دشمنان ما قوي هستند؛ آنها ضعيف هستند و دليلش هم اين است كه اگر مي توانستند به ما حمله مي‌كردند و اگر اين كار را انجام ندادند به اين دليل است كه آن قدرتي كه حرفش را مي زنند ندارند؛ وگرنه آنها خوي مهرباني و رافت ندارند.

اين صحبت ايشان خيلي به ما كمك كرد. چون دشمنان خيلي در زمينه تبليغ خود قوي هستند و ممكن است جوانان فكر كنند آنها واقعا همينطور كه نشان مي دهند هستند. اين فرمايش ايشان براي ما يك  نور راهنمايي بود تا واقعيت دشمنان اسلام و انقلاب را بهتر بشناسيم.

چه خصوصياتي در ايشان وجود دارد كه مسلمانان و شيعيان غير ايراني هم ايشان را رهبر خود مي‌دانند؟

از زماني كه امام خميني(ره) به رحمت خدا رفتند، سيد علي خامنه‌اي يك رحمت خدايي براي ما بود. ايشان يك شخصيت كاملي هستند كه اگر نباشند معلوم نيست اين انقلاب و پيروان اهل البت(ع) به كجا خواهند رسيد. ايشان در هر رشته اي كه براي پيشرفت اين انقلاب و راهنمايي امت لازم است صاحب نظر هستند و روز به روز اين برجستگي دارد خود را نشان مي دهد.

در صحبتهايتان از كلمه انقلاب و رهبر انقلاب استفاده مي‌كنيد، شايد اين سوال را بتوان پرسيد كه يك انقلاب كه حكومت يك كشور را تغيير مي دهد چرا بايد براي غير ايراني ها مهم باشد و رهبر آن را بعنوان رهبر خود بدانند؟
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران يك اتفاق بسيار مهم براي همه دنيا است و شايد بتوان گفت مهمترين اتفاق تاريخ انسان بعد از بعثت پيامبر اكرم ما باشد. مخصوصا چون در اين زمان دشمنان اسلام و ابرقدرتهاي استكباري در اين سيصد سال اخير نشان مي دادند كه اسلام ديگر وقتش تمام شده است و بايد آن را در كتابهاي تاريخ پيگيري بكنيم. زماين كه امام خميني(ره) پرچم اسلام را دستش گرفت و بلند كرد وضعيت اسلام به گونه‌اي ديگر بود.

مثلا در زمان پيروزي انقلاب اسلامي كه بنده در اسپانيا بودم، دانشجويان مراكشي مسلمان كه در اسپانيا درس مي خواندند و متدين بودند جوري نماز مي‌خواندند كه دانشجويان مراكشي ديگر نفهمند اينها ملتزم هستند تا يك وقت مسخره نشوند.

انقلاب اسلامي ايران آبروي مسلمانان را برگرداند و يك پيغام اميد و افتخار به دين و عقيده به آنها را داد. و اين مهمترين پيغام انقلاب اسلامي به جهان بود كه اسلام مي تواند در برابر دشمنان خدا و انسانيت با آنهمه قدرت بايستد و به پيروزي برسند. اين در تمام دنيا دگرگوني ايجاد كرده است و با وجود اين انقلاب روز بروز دارد اين پيغام به جهانيان مي رسد كه ما ايستاديم و داريم راهمان را ادامه مي‌دهيم و دشمنان نتوانستند در برابر ما كاري انجام دهند. به همين دليل نقش رهبري اين انقلاب مهم است و الحمد لله سيد علي خامنه‌اي در اين بيست و دو، سه سالي كه از رحلت امام خميني(ره) مي گذرد نشان داده است كه براي رهبري اين امت قابليت كامل دارد.

http://www.iqna.ir/gt_imgs/22277/th_img_7.jpg



ايشان چند وقت پيش فرمودند كه اين بيداري اسلامي كه در منطقه ايجاد شده تا قلب اروپا پيش خواهد رفت. تحليل شما بعنوان كسي كه در اروپا زندگي كرده ايد و مردم آنجا را مي‌شناسيد نسبت به اين فرمايش ايشان چيست؟

شايد كسي كه خيلي در مسائل بين المللي وارد نباشد اين حرف ايشان را يك كمي افراطي و غير واقعي بداند اما ما در اروپا داريم مي بينيم كه چه بحران‌هاي اقتصادي و سياسي و... و مخصوصا بحران عقيدتي به دامان تمدن غرب افتاده است. ديگر اقوام غرب راه حل اين بن بست را ندارند مگر اسلام اهل البت(ع). البته شايد سالها بايد زمان بگذرد تا اين پروسه جا بيفتد. مثلا در شمال آفريقا مي بينيم كه پيروزي انقلاب اسلامي بعد از اين سي سال در آنجا موثر شده است. آنها لازم داشتند تا اين سي سال بگذرد تا اين تاثير را در يك جنبش علني نشان دهند. در واقع اين ميوه در اين سي سال رسيده است. حالا در اروپا هم اين روند يكرزوه اتفاق نمي افتد بلكه پيروزي انقلاب اسلامي يك اعلام اميدي بود براي همه كه كشورهاي اسلامي شمال آفريقا آن را در اين سي سال درك كردند و اروپا براي رسيدن به آن به زمان بيشتري نياز دارد.

حالا به نظر شما اصلا اين اتفاقات كه در اروپا وجود دارد را مي توان به اين روندي كه شما درباره انقلاب اسلامي و شمال آفريقا گفتيد ربط داد؟

آقاي كسينجر همان اوايل پيروزي انقلاب گفت كه يا همين الان جلوي اين انقلاب را مي گيريم و يا اينكه از بنگلادش تا مراكش پخش مي‌شود. در واقع دشمنان ما هم اين تاثير را مي دانستند. الان سيستم سرمايه داري به يك مرحله اي رسيده است كه قابليت ندارد به مردم غرب يك زندگي شايسه بدهد. در خود اسپانيا معترضان روز 15 مي، گفتند كه ما از اعتراضات مردم در ميدان التحرير قاهره الگو برداري كرديم. امروز وجود اينترنت و ماهواره باعث شده است تا حركت مردم مصر در قاهره الگوي حركت اجتماعي در اسپانيا شود و آنها بگويند حركت ما فرزند حركت مردم شمال آفريقاست. اما به هر حال زود است كه بخواهيم اروپا هم دقيقا مثل بيداري اسلامي حركت كند اما آنها هم در همين مسير حركت مي‌كنند و بر عليه سيستم ظالم دنيا به پا خواسته اند.

الان در خود اسپانيا آيا مسلمانان و شيعيان پيگير صحبتهاي مقام معظم رهبري هستند و صحبتها و نظرات ايشان را دنبال مي كنند؟

بله، من يادم است كه سال 96 ميلادي وقتي بعد از 6 سال تحصيل برگشتم به اسپانيا يك سايت اينترنتي درياره معارف اهل البيت(ع) به زبان اسپانيولي نبود ولي الان بعد از تقريبا 16 سال تقريبا يك يا دو سايت در اين زمينه در هر كشور آمريكاي لاتين پيدا كنيم يعني شايد بيست تا سي سايت به زبان اسپانيولي وجود دارد كه اخبار جهان اسلام را منتشر و كتابها را ترجمه مي‌كنند. صحبتهاي ايشان روز به روز دارد مي رسد به مخاطبان در آنجا.

اگر صحبتي مانده بفرماييد.

سيد علي خامنه‌اي هر روز يك راهنمايي براي امت اسلام دارند و اين در روزهايي كه دشمنان اسلام با همه روشها مثل فيلمهاي موهن دارند به اسلام حمله مي كنند بسيار مهم است. در مقابله با اين دشمني‌ها بايد رهنمودهاي ايشان توجه كنيم تا بهانه دست دشمنان ندهيم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1978
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 12 مهر 1391

گروهی دین خود را بازی قرار دادند
 
 
وی افزود: جوانان ما در روستاها بودند ولی رسانه‌ها این بازی و فوتبال را نشان دادند و آن‌ها را از روستا به شهر آوردیم و شغل‌های نازل به آن‌ها دادیم؛ مگر ما چقدر ورزش نیاز داریم، در درجه پنج و درجه ششم درست است، دنیا را دیگران دارند می‌گردانند؛ از وجود مبارک امام صادق(ع) پرسیدند پس از شما چه کسی به مقام امامت می‌رسد، فرمود «من لایلهو و لایلعب»، کسی که اهل بازیچه نیست، بازی یک حدی دارد؛ ورزش خوب است روزی یک ساعت نه این که دنیا به آن سمت رفته است، ایران پیام تازه دارد و این پیام تازه را باید به گوش جهانیان رساند.
 
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه ادامه داد: یک عده «اتخذو دینهم لهو و لعبا»، بعضی دین را بازی قرار دادند و با حیله‌های شرعی آبروی نظام را می‌برند و دین را بازیچه قرار دادند و بعضی هم اتخذو لهو و لعبا دینا، گروه دیگری بازی را دین قرار دادند، می‌بینی در سید ایام که نماز جمعه تهران است و از فضیلت کم ندارد، صدهزار نفر بی‌نماز جمع می‌شوند، آن که با بازیگری و ریش گذاشتن و با اختلاس سه هزار میلیاردی، آبروی نظام را می‌برد و آن که به بازی بیش از نماز و روزه اهمیت می‌دهد، دین خود را بازی قرار داده است.

 به نقل از رسا، حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: بعضی افراد دین را بازی قرار دادند و با حیله‌های شرعی آبروی نظام را می‌برند و دین را بازیچه قرار دادند و بعضی هم اتخذو لهو و لعبا دینا، گروه دیگری بازی را دین قرار دادند.
 
حضرت آیت الله جوادی آملی امروز در مسجد اعظم در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه به ادامه تفسیر سوره مبارکه قصص پرداخت و گفت: مقطع سوم زندگی موسی کلیم از مهاجرت به مدین شروع می‌شود، ایشان بعد از مهاجرت به مصر و قصد کشتن او از سوی دربار فرعون، به سرزمین مدین رفت که در آنجا نیز آل‌ابراهیم زندگی می‌کرد.
 
این استاد تفسیر حوزه علمیه ابراز داشت:  هر نعمتی را که خدا می‌دهد در عین حال که ممکن است پاداش اعمال گذشته باشد، آزمون الهی است، کاری در دنیا بدون مسؤولیت نیست، تنها در بهشت است که کار بدون مسئولیت وجود دارد، آنچه که به مادر حضرت موسی(ع) وحی شد، «و أوحینا إلی أم موسی» امتحان الهی است تا مادر موسی(ع) را نسبت به قدرشناسی و قدردانی از این نعمت بیازمایند، این طور نیست که خدا چیزی را به کسی بدهد ولی امتحان نباشد، اجلال و تعظیم با نعمت هماهنگ است.
 
وی با اشاره به آیه «فإذا الذی یستنصره بالأمس یستصرخه...» ادامه گفت: هرگز نمی‌شود خدا را فریب داد، آن مظلوم بنی‌اسرائیلی درصدد فریب دادن خدا یا پیامبر نبود، اگر در سوره مبارکه بقره سخن از فریب است و در آنجا فرمود منافقین درصدد فریب دادن هستند ولی آن‌ها خودشان را فریب می‌دهند و نمی‌دانند که خدا فریب نمی‌خورد. «یخادعون الله و الذین أمنو و مایخدعون إلا أنفسهم و ما یشعرون» کسی نمی‌تواند خدا را فریب دهد، زیرا «وعندالله مکرهم و لایحیق المکر السیئ الا بأهله».
 
حضرت آیت ‌الله جوادی آملی به قرائت آیه‌ «فلما أن أراد أن یبطش بالذی هو عدو لهما... » پرداخت و  ادامه داد: این «هو عدو لهما» به این قبطی برمی‌گردد نه به مظلوم بنی‌اسرائیل، زیرا اگر به بنی‌اسرائیلی بازمی‌گشت لازم نبود بگوید «هو عدو لهما»، آن مردی که دیروز به کمک قبطی شتافت فردا آن شخص قبطی را دید و از حضرت کمک خواست نسبت به یک قبطی دیگر، آن گاه وجود مبارک موسی فرمود «انک لقوی أمین»، «هو عدو لهما» مقصود اسرائیلی نیست، مقصود قبطی است که عدو حضرت موسی(ع) است؛ وجود مبارک موسی(ع) به مظلوم بنی‌اسرائیل فرمود تو گمراهی، الان موقعیت صبر توست نسبت به کسی که پایین‌تر از او هستی و قدرت مقابله با او را نداری.
 
 
حضرت موسی(ع) موحدانه زندگی می‌کرد
 
 
حضرت آیت ‌الله جوادی آملی بیان داشت: موسای کلیم(ع) از روشش پیدا بود که هم قدرت بدنی داشت، هم حامی مظلوم و مستعضف بود، قدرت بدنی داشت برای این که با یک مشت قبطی را از پا درآورد و هم توان آن را داشت که از مصر به تنهایی به طرف مدین حرکت کند، آن هم مهاجرت هراسناکی که شورای تأمین فرعون در تعقیب او بود و نیز وقتی که وارد مدین شد، به تنهایی از چاه آب کشیده و گوسفندان این دو تا بانو را سیراب کرد، همچنین حمایت حضرت موسی(ع) از مظلوم و مستعضف هم که در ماجرای مظلوم بنی‌اسرائیل و آب کشیدن برای دو بانو پیداست.
 
 
وی با اشاره به سومین ویژگی حضرت موسی(ع)، خاطرنشان کرد: بخش سوم خصیصه حضرت موسی(ع) این است که لحظه به لحظه می‌گوید خدایا، خدایا، در آیه 16 می‌‌گوید «رب إنی ظلمت نفسی»، در آیه 17 می‌گوید: «رب بما أنعمت علی» مدام رب رب می‌گوید، بعد از آن در حرکت به طرف مدین می‌گوید «رب نجنی من القوم االظالمین» و وقتی هم که در مدین است و نیاز آن دو بانو را برطرف کرده می‌فرماید «رب إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر»  و از این معلوم می‌شود حضرت موسی(ع) موحدانه زندگی می‌کند، در تمام امور ذات اقدس اله را می‌خواند تا از او کمک بگیرد و این به برکت همان «آتیناه حکما و علما» است که او را موحدانه تربیت کرده است.
 
 
حادثه تلخ گرانی کمرشکن است
 
 
این استاد عالی حوزه علمیه قم افزود: وقتی وارد ماء مدین شد، نگاه کرد و دید که چوپان‌های دیگر، هم قدرتی و نوبتی دارند و از چاه آب می‌گیرند و رعایت این دو بانو را نمی‌کنند، آن دوتا بانو هم خودشان جلو نمی‌آمدند و هم جلوی گوسفندان را می‌گرفتند که طرف آب نروند، خودشان پرهیز کردند از محرم و نامحرم؛ وجود مبارک موسی کلیم(ع) سوال کرد «ما خطبکما»، آن‌ها گفتند که پدری داریم پیر و به غیر از ما کسی ندارد و اگر این جا آمدیم دامداری می‌کنیم ننگ نیست، اما از اختلاط ننگ داریم و پدر ما هم کسی را ندارد.
 
 
وی با اشاره به آیه «فسقی لهما ثم تولی إلی الظل...»، اظهار داشت: در تاریخ نوشته‌اند، حضرت جلو رفت و سنگ بزرگی را کنار زد و در أسرع وقت گوسفندان این دو بانو را آب داد، حالا اینکه چطور نوبت گرفت با جد یا با خواهش و اینکه چرا این‌ها را محروم کردند، در قرآن نیامده است؛ هوا گرم بود و رفت به سایه درختی پناهنده شد و گفت «رب إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر» .
 
 
این مفسر قرآن با اشاره به معنای فقیر، ادامه داد: فقیر به معنای ندار نیست، فقیر به معنای کسی است که ستون فقراتش و فقار ظهرش شکسته است، ملتی که مشکل اقتصادی داشته باشد قدرت مقاومت ندارد و ستون فقرات این ملت شکسته است، چون ستون فقرات این ملت شکسته است به او می‌گویند فقیر و گرنه فقر به معنای نداری نیست. در آیه «وجوه یومئذ باصرة،‌ تظن أن تفعل بها فاقرة» حادثه کمرشکن را فاقره می‌گویند، فقیر در معنای اسم مفعول به کار می‌رود، اگر کسی گرسنه باشد ولو اینکه ایستاده باشد، فقیر است، زیرا قدرت ایستادگی ندارد و حادثه‌ تلخ گرانی کمرشکن است.  
 
 
شاخصه مدیران در نظام اسلامی
 
 
وی ادامه داد: وقتی آن دو بانو رفتند، پدر پیر آنان فهمید که زودتر آمده‌اند، در آیات قرآن اسم حضرت شعیب(ع) نیامده است، آنان نیز برای پدرشان ماجرای آب کشیدن حضرت موسی(ع) را گفتند«و قص علیه القصص» و گفتند که او نیرومند است و می‌تواند گوسفندان ما را تأمین کند و چه بهتر که او را اجیر کنی «یا أبت استأجره إن خیر من استئجرت القوی الأمین»، در قرآن ویژگی مدیریت اسلامی و مسؤول در یک نظام اسلامی را بیان کرده، گذشته از اوصاف عامه مسلمانی، اهل نماز بودن و روزه‌داری و معصیت نکردن، مدیر در جامعه اسلامی باید دو عنصر داشته باشد.
 
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه خاطرنشان کرد: اول این که درایت خوبی در کارش داشته باشد، دیگر این که پاک باشد، اگر کسی به جز شرایط عامه، در رشته‌ای متخصص نبود یا اگر تخصص داشت و طاهر نبود، ‌در نظام اسلامی مدیر محسوب نمی‌شود، «القوی الامین»، این وظیفه عمومی مدیران است که در هر رشته‌ای که مسؤولیت پذیرفتند باید نیرومند باشند و از طرفی هم امین باشند ولو موسای کلیم(ع) باشد، اگر در حد یک چوپانی و شبانی، نازل‌ترین و ساده‌ترین کار را به عهده بگیرد باید قوی و امین باشد و اگر مانند حضرت یوسف(ع) عالی‌ترین کار که صدارت است باشد باید «حفیظ علیم» قرآن هر دو را ذکر کرده ولی عمل به آن دشوار است.

این استاد عالی حوزه علمیه قم به بیان جایگاه اجتماعی زن در جامعه پرداخت و گفت: زن می‌تواند در خارج از خانه کار انجام دهد و حتی چوپانی هم برای وی ننگ نیست، اما باید توجه داشت که این دو دختر تنها نبودند و از اختلاط با نامحرم هم پرهیز داشتند، «حتی یصدر الرعاء و أبونا شیخ کبیر» این که می‌بیند ما این‌جا آمدیم این است که پدر ما پیرمردی است تنها، در قرآن ندارد که پدر این‌ها شعیب بود، اما این که قرآن ماجرای شان را ذکر کرد، نشان‌دهنده این است که این تربیت، تربیت صحیح است، اگر منشأ تربیت شعیب(ع) است، بر ما لازم است که راه انبیا را برویم، اگر پدرشان غیر شعیب(ع) بود آن معلوم است که از روش شعیب(ع) استفاده کرده و راه انیبا را ادامه داده است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2038
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 10 مهر 1391
حضرت آیت‌الله جوادی با قرائت این آیه که «و لما ورد ماء مدین وجد من دونهم امرأتان تذودان...»، بیان داشت: این دامدارها دام‌ها را اطراف شهر و روستا اداره می‌کردند، کشاورزی باید طوری باشد که برای علوفه، ارز از کشور خارج نشود، این گونه است که بعد از افزایش دلار،‌ علوفه، شیر و ماست گران می‌شود؛ این به تحریم برنمی‌گردد شما آب و خاک داری، اما از آن استفاده نمی‌کنی. این روستاها را خراب کردید؛ و حالا از بیرون باید وارد کنید. این نفرین علی(ع) است.؛کسی روستا دارد و مکان دارد و فقیر باشد، خدا او را از رحمتش دور می‌کند، ما جوان‌ها را به شهر آوردیم و در تلویزیون فوتبال نشان دادیم، این طور است که حالا اگر تحریم شد، شیر دو برابر می‌شود، اشکال از تحریم نیست، مدیریت‌مان صحیح نیست.
وی به قرائت حدیث امام علی(ع) که‌ «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر، بعده‌الله» پرداخت و  ادامه داد: مگر ترکیه چقدر از ما غنی‌تر است؟ روستاهای ما می‌تواند کاملا علوفه را تأمین کند، اگر مدیریت نباشد، باید راهنمایی کرد، البته مبادا حرفی بزنیم که نظام آسیب بببیند باید کاری کنیم که هم کشور روی پای خودش بایستد و مدیریت صحیح شود و هم ذره‌ای حرفی نزنیم که خون‌های پاک شهدا از بین برود.....
 بقیه در ادامه مطلب.....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2094
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 6 مهر 1391

 

 

1 تفسیر سوره حمد

امام رضا علیه السلام در حدیثی از پدران بزرگوار خود از امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند که فرمود از پیامبر(ص) شنیدم که خداوند فرموده است من سوره حمد را میان خود و بنده ­ام تقسیم کرده ­ام نیمی از این سوره برای من و نیمی از آن برای بنده من است. و هر چه بخواهد اجابت می­شود هنگامی که بنده می­گوید: « بسم الله الرحمن الرحیم » خداوند بزرگ می­فرماید بنده ­ام به نام من آغاز کرد و بر من است که کارهای او را کامل نمایم. و برای او در همه حالاتش برکت قرار دهم و هنگامی که می­گوید « الحمدلله ربّ العالمین » خداوند بزرگ می­فرماید بنده ­ام مرا حمد و ستایش نمود و دانست نعمتهایش را که دارد از ناحیه من است و بلاهایی را که از او دور کردم با احسان من بوده است گواه باشید که من نعمتهای سرای آخرت را بر نعمتهای دنیایی او می­ افزایم و بلایی آن جهان را نیز از او دفع می­کنم.

همانگونه که بلاهای دنیا را از او دور کردم و هنگامی که می­گوید « مالک یوم الدّین » خدا می­فرماید : گواه باشید همانگونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از من دانست من در روز حساب، حسابش را آسان می­کنم. اعمال نیکش را می­پذیرم و از بدیهایش صرف نظر می­نمایم و هنگامی که می­گوید: « ایاک نعبد » خداوند بزرگ می گوید بنده ام راست می­گوید تنها مرا پرستش می­کند من شما را گواه می­گیرم که بر عبادتش ثوابی به او بدهم که همه مخالفان عبادت او به حالش حسرت بخورند و هنگامی که می­گوید : « ایاک نستعین » خدا می­گوید بنده ­ام از من یاری خواسته و تنها به من پناه آورده گواه باشید من او را در کارهایش کمک می­کنم و در سختیها یاریش می­نمایم و در روز پریشانی دستش را می گیرم و هنگامی که می­گوید « اهدنا الصراط المستقیم » خداوند می­گوید این خواسته بنده­ ام برآورده است و او هر چه می خواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد و آنچه را امید دارد به او می بخشم و از آنچه بیم دارد ایمنی اش می دهم.[2] علامه طباطبائ4 پس از نقل این روایت می­نویسد : این روایت همانطور که ملاحظه می­نمائید سوره فاتحة الکتاب را تفسیر می­کند و مؤید گفته قبلی ماست که گفتیم این سوره کلام خدای سبحان است امّا به نیابت از طرف بنده­ اش که در مقام عبادت و اظهار عبودیت بیان می­دارد و پروردگار خویش را ستایش می­کند و این سوره در اصل برای عبادت قرار داده شده و در قرآن هیچ سوره­ای نظیر آن دیده نمی شود.[3]

2ـ تفسیر بسم الله

شیخ صدوق، در کتاب عیون اخبار الرّضا و معانی الاخبار از حضرت رضا علیه السلام روایتی نقل کرده که در معنای جمله بسم الله فرمود:

معنایش این است که من خود را به علامتی از علامتهای خد نشاندار می­کنم.

« تا همه بدانند که من بنده خدا هستم » شخص پرسید ؟ سمه در کلمة بسم الله به چه معناست فرمود : به معنای علامت[4]

نویسنده المیزان، پس از نقل این حدیث می­نویسد : این معنا بر این اساس است که باء برای ابتدای است چون استعانت در سوره حمد ذکر شده و چون بنده خدا، عبادت خود را به علامتی از علامتهای خدا علامت می زند باید نفس خود را هم که عبادتش منشعب به آن است به آن علامت بزند.[5]

در نتیجه گوینده بسم اللّه علاوه بر اینکه در ظاهر کارهای خود را با نام خدا علامت گذاری می­کند، روح و حقیقت و جان خویش را نیز مظهر فناء فی الله قرار می­دهد. چنانکه قرآن کریم می­فرماید : قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله ربّ العالمین.[6]

3 ـ اعجاز عملی قرآن

حسین بن خالد می­گوید از امام ابی الحسن الرضا علیه السلام پرسیدم اینکه خداوند فرموده ( و السّماء ذات الحبک ) « سوگند به آسمان که دارای راههاست » یعنی چه ؟ فرمود : این آسمان راههایی به سوی زمین دارد . حسین بن خالد می­گوید: عرض کردم چگونه می­تواند آسمان راه ارتباطی به زمین داشته باشد در حالی که خداوند می­فرماید: آسمانه بی ستون است امام فرمود : سبحان الله الیس الله یقول بغیر عمد ترونها . قلت بلی فقال : ثمّ عمد ولکن لا ترونها : ایا خداوند می­فرماید بدون ستون است که قابل مشاهده باشد من عرض کردم آری فرمود پس ستونهایی هست ولکن شما آنرا نمی بینید.[7]

یکی از مفسرین پس از نقل این حدیث می­نویسد: این آیه با توجّه به حدیثی که در تفسیر آن وارد شده است پرده از روی یک حقیقت علمی برداشته که در زمان نزول ایات، بر کسی آشکار نبود چرا که در آن زمان هیئت بطلمیوس با قدرت هر چه تمامتر، بر محافل علمی جهان و بر افکار مردم حکومت می­کرد و طبق آن آسمانها به صورت کراتی تو در تو همانند طبقات پیاز روی هم قرار داشتند و طبعاً هیچکدام معلق و بی ستون نبود.بلکه هر کدام بر دیگری تکیه داشت ولی حدود هزار سال بعد از نزول این ایات، علم و دانش بشر به اینجا رسید که افلاک پوست پیازی، به کلّی موهوم است و آنچه واقعیت دارد، این است که کرات آسمان هر کدام در مدار و جایگاه خود، معلّق و ثابت اند، بی آنکه تکیه گاهی داشته باشند و تنها چیزی که آنها را در جای خود ثابت می­دارد، تعادل قوّة جاذبه و دافعه است که یکی ارتباط با جرم این کرات دارد و دیگری مربوط به حرکت آنهاست این تعادل جاذبه و دافعه به صورت یک ستون نامرئی، کرات آسمان را در جای خود نگه داشته است حدیثی که از امیر المؤمنان علیه السلام در این زمینه نقل شده بسیار جالب است طبق این حدیث امام فرمود: « این ستارگانی که در آسمانند، شهرهایی هستند همچون شهرهای روی زمین که هر شهری با شهر دیگر ( هر ستاره­ای با ستاره دیگر ) با ستونی از نور مربوط است.

ایا تعبیری روشن تر و رساتر از ستون نامرئی یا ( ستونی از نور ) در افق ادبیات آن روز برای ذکر امواج جاذبه و تعادل آن با نیروی دافعه پیدا می­شد.[8]

در قرآن کریم از خداوند متعال با صفت « لطیف » یاد شده است.[9]

امام علی ابن موسی الرّضا می­فرماید : اینکه می­گوئیم خداوند لطیف است به خاطر آن است که مخلوقات و آفریدهای لطیف آفرید و بدین جهت است که از اشیاء ظریف و ناپیدا آگاه است ایا آثار صنع او را در گیاهان لطیف و غیر لطیف  نمی­ بینی و آیا نمی ­بینی که مخلوقات و حیوانات کوچک و حشرات ریز و چیزهایی که از آن هم کوچکتر از آثار صنع اوست موجوداتی که به چشم نمی­ایند و به قدری کوچک اند که نر و ماده و تازه و کهنه آنها نیز شناخته نمی شود.[10]

امام علیه السلام در این حدیث با تفسیر معنای لطیف یکی از معجزات علمی قرآن را بیان می­دارد زیرا این حدیث اشاره به میکروبها و حیوانات ذرّه ­بینی نموده که قرنها قبل از پاستور بیان شده است.[11]

 

پی نوشت ها در ادامه مطلب...

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1722
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 6 مهر 1391

به نقل از مهر، آیت‌الله العظمی عبدالله جوادی آملی بعدازظهر چهارشنبه در دیدار حجت‌الاسلام اسکندری رئیس سازمان تبلیغات اسلامی استان قم و مهدی قره‌شیخ‌لو رئیس سازمان دارالقرآن الکریم کشور و مدیران این سازمان اظهار کرد: باید سعی کنیم قرآنی فکر کنیم و اگر این گونه فکر کردیم، قرآن در زندگی ما حضور پیدا می‌کند.

دین در زندگی ما نیست

استاد برجسته حوزه علمیه تصریح کرد: ما قرآن می‌خوانیم، نماز می‌خوانیم و انشاء الله به بهشت می‌رویم اما دین و قرآن در زندگی ما نیست. دین در زندگی برخی‌ها هست ولی ما دین داریم و زندگی هم داریم، یعنی دین در زندگی ما نیست.

این مرجع تقلید با بیان مثالی اظهار کرد: اگر کسی ظرف میوه‌ای برای ما بفرستد ما می‌پرسیم این چیست و چه کسی داد؟ ولی موحد قرآنی این گونه زندگی نمی‌کند. او می‌گوید این ظرف میوه را چه کسی آورد و چه کسی به او داد.

آیت‌الله جوادی آملی تأکید کرد: ما «چه کسی داد» را با «چه کسی آورد» یکی می‌کنیم، در صورتی که این درست نیست. در کلمات ائمه اطهار(ع) و موحدان الهی هرگز نمی‌گویند «چه کسی آورد». این معلوم می‌شود زندگی ما قرآنی نیست.

مفسر قرآن کریم افزود: اگر زندگی ما قرآنی باشد، فکر و حرف ما عوض می‌شود و این تنها حرف نیست. به ما قرآن و روایت آموختند که اینها را «چه کسی آورد» ولی ما می‌گوئیم «چه کسی داد».

این مرجع تقلید تاکید کرد: اگر قرآن در زندگی ما وارد شود، نور بر زندگی ما می‌تابد و زندگی ما جور دیگری می‌شود و دیگر لازم نیست کسی نصیحت یا تبلیغ کند.

آیت‌الله العظمی جوادی آملی با بیان اینکه بشر با سرمایه الهی خلق شد اظهار کرد: اگر بشر بدون سرمایه الهی خلق می‌شد آن وقت ما می‌گفتیم اینها اثر ندارد ولی خداوند می‌فرماید من همه را با سرمایه خلق کردم.

شیطان، نیروی عملی برخی‌ها را فلج کرده است

وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه متولی علم و عمل در وجود انسان از یکدیگر جداست تاکید کرد: شیطان در بسیاری از موارد با علم انسان کاری ندارد بلکه عمل آدمی را مورد آسیب قرار می‌دهد که اگر قرآن وارد زندگی روزانه مردم شود آنگاه انسان هم در بخش علم و هم در بخش عمل محفوظ خواهد بود.

آیت‌الله جوادی آملی تصریح کرد: این همه مشکلات و اهانت به پیامبر اسلام(ص) و کاریکاتورها به خاطر این است که شیطان نیروی عملی برخی‌ها را فلج کرده است.

این مرجع تقلید خطاب به مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی و دارالقرآن الکریم اظهار کرد: بخش مهم تلاش شما این باشد که قرآن را وارد زندگی مردم کنید و کوشش کنید بخش عمل تحت اسارت شیطان در نیاید.

وی گفت: انسان هم کرسی عملی دارد و هم کرسی علمی و هم دست و پا و چشم و گوش سالم؛ اگر یکی از اینها آسیب ببیند مشکلاتی ایجاد می‌شود.

آیت‌الله جوادی آملی افزود: جامعه را به سمت حیات قرآنی ببرید، یعنی آیات قرآنی را خوب و درست وارد جامعه کنید و مواظب حرف‌هایمان باشیم. دین که وارد زندگی شود انسان سعی می‌کند در بخش علم و عمل پیشرفت کند و جامعه سالم شود، آن وقت نه اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی داریم و نه بیکاری.


کشوری که آب و خاک دارد ولی گندم، برنج و میوه وارد کند از رحمت خدا دور است

این استاد برجسته حوزه با تشریح بخشی از سرمایه‌های عظیم طبیعی و انسانی، بر لزوم بهره‌مندی درست از این سرمایه‌ها تاکید کرد و گفت: سرمایه طبیعی که خداوند به انسان داد را باید به کار گرفت. کشوری که آب و خاک دارد ولی نتواند اقتصادش را آباد کند از رحمت خدا به دور است. کشوری که همه چیز دارد ولی باز هم گندم، برنج و میوه وارد کند از رحمت خدا دور است.

آیت‌الله جوادی آملی مقاومت و ایثارگری‌های رزمندگان انقلاب در طول دوران جنگ تحمیلی و 2 سال درگیری‌های قبل از دفاع مقدس را از سرمایه‌های عظیم سیاسی برشمرد و تاکید کرد: قرآن کریم می‌فرماید هر جا سخن از پیروزی است، این تنها قصه نیست.

قرآن کتاب روز است

وی افزود: قرآن کریم تنها کتاب قصه و سرگذشت انبیا نیست بلکه کتاب روز است و اگر قرآن، کتاب روز شد باید روزانه زندگی کنیم و دین وارد زندگی ما شود.

این مرجع تقلید در پاسخ به سئوال استاد احمد حاجی شریف مسئول نظارت بر چاپ و نشر سازمان دارالقرآن الکریم کشور در خصوص کتابت قرآن به شیوه‌ای که امکان قرائت آن برای مردم آسان‌تر باشد اظهار کرد: باید ادبیات داشته باشیم که با قواعد ما هماهنگ باشد و برای اینکه تهمت تحریف به ما زده نشود باید از طریق نهادهایی همچون تقریب مذاهب، توافق بین‌المللی داشته باشیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1994
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391

متهم اول در اين جنايت، صهيونيسم و دولت آمريكا است/ عاملان اين جنايت شنيع و پشتيبانان مالي آن مجازات شوند

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در پي اهانت نفرت انگيز دشمنان اسلام به ساحت نوراني پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله و سلم حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيامي به ملت ايران و امت بزرگ اسلام، پشت صحنه ي اين حركت شرارتبار را سياستهاي خصمانه ي صهيونيسم، امريكا و ديگر سران استكبار جهاني خواندند و با تشريح دلايل كينه ورزي صهيونيستها نسبت به اسلام و قرآن، تاكيد كردند: سياستمداران آمريكا اگر در ادعاي دخالت نداشتن خود صادقند بايد عاملان اين جنايت شنيع و پشتيبانان مالي آن را كه دل ملتهاي مسلمان را به درد آورده اند، به مجازات متناسب با اين جرم بزرگ برسانند.


متن پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي به اين شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم
قال الله العزيز الحكيم: يُريدونَ لِيُطفِئوا نورَاللهِ بِاَفواهِهِم واللهُ مُتِمُّ نورِه وَلوكَرِهَ الكافِرون
ملت عزيز ايران؛ امت بزرگ اسلام
دست پليد دشمنان اسلام بار ديگر با اهانت به پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم كينه ي عميق خود را آشكار ساخت و با اقدامي جنون آميز و نفرت انگيز، خشم مجموعه هاي خبيث صهيونيستي را از تلألؤ روزافزون اسلام و قرآن در جهان كنوني نشان داد. در روسياهي عاملان اين جنايت و گناه بزرگ همين بس كه مقدسترين و نوراني ترين چهره ميان مقدسات عالم را آماج ياوه هاي مشمئز كننده ي خويش ساخته اند. پشت صحنه ي اين حركت شرارتبار، سياستهاي خصمانه ي صهيونيسم و امريكا و ديگر سران استكبار جهاني است كه به خيال باطل خود ميخواهند مقدسات اسلامي را در چشم نسلهاي جوان در دنياي اسلام از جايگاه رفيع خود فروافكنده و احساسات ديني آنان را خاموش كنند. اگر از حلقه هاي قبلي اين زنجيره ي پليد يعني سلمان رشدي و كاريكاتوريست دانماركي و كشيش هاي امريكايي آتش زننده قرآن حمايت نميكردند و دهها فيلم ضد اسلام را در بنگاههاي وابسته به سرمايه داران صهيونيست سفارش نميدادند، امروز كار به اين گناه عظيم و غيرقابل بخشش نمي رسيد. متهم اول در اين جنايت، صهيونيسم و دولت امريكا است. سياستمداران امريكا اگر در ادعاي دخالت نداشتن خود صادقند بايد عاملان اين جنايت شنيع و پشتيبانان مالي آن را كه دل ملتهاي مسلمان را به درد آورده اند، به مجازات متناسب با اين جرم بزرگ برسانند.
 
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان نيز بدانند كه اين حركات مذبوحانه ي دشمنان در برابر بيداري اسلامي، نشانه ي عظمت و اهميت اين خيزش و مبشّر رشد روزافزون آن است، والله غالبٌ علي امره

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1810
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391

به نقل از فارس، فیلم ضد اسلامی «بی‌گناهی مسلمانان» که خشم جهان اسلام را برانگیخته است، پیش از این قرار بود «برائت از بن‌ لادن» نامیده شود. گوشه‌هایی از این فیلم در یوتیوب نیز با نام «زندگی حقیقی حضرت محمد» به نمایش گذاشته شده است.

این فیلم که حتی بازیگران آن از بازی در آن اعلام برائت کرده‌اند، سراسر ابهام است؛ از نام آن گرفته تا بودجه و حتی سازندگان آن.

* بودجه فیلم

به گفته «سم باسیل» کارگردان فیلم، این فیلم با بودجه‌ای بالغ بر 50 میلیون دلار ساخته شده، که این بودجه مبلغی اهدایی از سوی 100 یهودی اسرائیلی است؛ البته با توجه به ساختار بسیار ضعیف فیلم از فیلمنامه و کارگردانی تا بازی و گریم و صحنه‌آرایی، به نظر نمی‌رسد چنین بودجه‌ای صرف ساخت این فیلم شده باشد!

* کارگردان و تهیه‌کننده فیلم

_تعداد عوامل فیلم

برخی منابع خبری از جمله CNN مجموع عوامل این فیلم را 80 نفر اعلام کرده ولی «تیم داکس»، یکی از بازیگرانی که در این فیلم نقش شخصی به نام سیمپسون را بازی کرده، در بخشی از مصاحبه‌های خود گفته است: «یک هفته و نیم 72 نفر به صورت شبانه‌روزی برای ساخت این فیلم کار کردند.»

_تهیه‌کنندگان فیلم

فهرست دقیقی از اسامی تهیه‌ یا تهیه‌کنندگان این فیلم وجود ندارد ولی علاوه بر ادعای کارگردان فیلم مبنی بر حمایت مالی 100 یهودی از این فیلم، «تری جونز» کشیش ضداسلامی که به خاطر قرآن‌سوزی و اهانت‌های خود به دین مبین اسلام شهرت دارد، یکی از حامیان اصلی این فیلم است که تمام تلاش خود را برای تبلیغ و اکران این فیلم کرده است.

_کارگردان فیلم

در ابتدای انتشار خبر ساخت این فیلم، نام کارگردان فیلم «آلن رابرتز» اعلام شد ولی پس از مدتی رسانه‌های خبری او را شخصی به نام «سم باسیل» نامیدند که به گفته خود این رسانه شخص چندان خوش‌نامی نیست.

کارگردان فیلم به جرم تولید و حمل مواد مخدر 21 ماه در زندان بود

«سم باسیل» که برخی منابع سن او را 56 سال، وال استریت ژورنال 52 سال و بی‌بی‌سی 55 ساله اعلام کرده است، در دهه 90 دو بار به جرم تولید و حمل مواد مخدر به مدت 21 ماه زندانی شده و اخیرا نیز به خاطر جرائم مالی در زندان به سر می‌برده و هم‌اکنون نیز دوران آزادی مشروط خود را پشت سر می‌گذارد که یکی از شرایط آزادی‌اش، عدم استفاده از اینترنت به مدت 5 سال بوده است.

رسانه‌های غربی از جمله بی‌بی‌سی، او را اصالتا از ارتدکس‌های قبطی مصر می‌دانند که به آمریکا مهاجرت کرده و هم‌اکنون در کالیفرنیا زندگی می‌کند.

خود او مدعی است که فیلمنامه «برائت از مسلمانان» را زمانی که در زندان بوده با همکاری پسرش «آبوناب» نوشته است.

برخی رسانه‌ها او را «ونگوک» بعدی نامیده‌اند؛ کارگردان نژاد‌پرست و اسلام‌ستیز سینمای هلند که در پی ساخت فیلم ضد اسلامی «تسلیم» کشته شد.

* دفعات اکران فیلم

این فیلم 2 ساعته که آگوست 2011 مجوز ساخت گرفته است، اولین بار 23 ژوئن 2012 در سالن «واین» برای کمتر از 10 نفر نمایش داده شده است.

«تری جونز» - کشیش نژاد‌پرست آمریکایی - قرار بود که 13 دقیقه از صحنه‌های برگزیده این فیلم را 11 سپتامبر، همزمان با حادثه 11 سپتامبر در کلیسایی در فلوریدا به نمایش درآورد که به علت دامنه گسترده اعتراضات، موفق به انجام این کار نشد.

نسخه کامل این فیلم هنوز در جایی قرار نگرفته است ولی قسمت‌هایی از آن در سایت یوتیوب موجود است.

* اعلام برائت بازیگران از بازی در فیلم موهن به ساحت پیامبر(ص)

ما همگی فریب خوردیم

«سیندی لی گارسیا» یکی از بازیگران اصلی این فیلم در مصاحبه با رسانه‌های مختلف گفته‌ است: به ما نگفته بودند که قرار است فیلمی با چنین رویکردی ساخته شود. عملا تمام عوامل را فریب دادند، تمام صحنه‌هایی که بازی کرده بودیم، مجددا صداگذاری شده بود.

کارگردان فیلم برای کاری که کرده، باید به خدا جواب دهد.

 

«تیم داکس»، بازیگر جوانی که برای بازی در فیلم‌های ضد‌اخلاقی هالیوود شهرت دارد و در این فیلم نقش شخصی به نام «سیمپسون» را بازی می‌کند، درباره بازی در این فیلم گفته است: من هر روز سر صحنه فیلمبرداری حاضر می‌شدم، بدون آنکه هرگز فیلمنامه‌ای دیده باشم.

وی می‌گوید: تمام فیلم در خانه شخص کارگردان که گفته می‌شد «سم» نام دارد، فیلمبرداری می‌شد و فضای نه چندان جالبی که بر آنجا حاکم بود باعث می‌شد که سوالات زیادی برایم به وجود بیاید ولی دائما جوابی که به ما داده می‌شد این بود که هر آنچه را که به شما گفته می‌شود، انجام دهید.

«داکس» در ادامه می‌افزاید: زمانی که برای اولین بار قسمتی از فیلم را دیدم، فورا متوجه شدم که این صدای من نیست و تمام صحنه‌ها به طرز ماهرانه‌ای دوبله شده بود؛ همه آن چیزی که می‌توانم بگویم این است که من یک ضد مسلمان نیستم.

بازیگران فیلم ادعا کرده‌اند که به آن‌ها گفته شده که نام فیلم «سلحشور بیابان» یا «طوفان بیابان» است.

* واکنش‌ها به فیلم

اگرچه اعتراض‌ها به ساخت این فیلم، از چند ماه پیش به صورت جسته و گریخته وجود داشت ولی در پی نمایش فیلم ضد اسلامی «برائت از مسلمانان» در شبکه وهابی «الناس» مصر، مسلمانان مصر دست به اعتراض‌ گسترده زدند که پس از آن این اعتراض‌ها به لیبی و یمن، بحرین، ایران و دیگر کشورهای مسلمان نیز کشیده شد.

سفارت‌خانه‌های آمریکا در «قاهره» و «بنغازی» مورد حمله مسلمانان قرار گرفت و در این میان عده‌ای ازجمله سفیر آمریکا در لیبی کشته شد.

خشم مردم مسلمان جهان در کشورهای مختلف جهان روز به روز بیشتر می‌شود و مسلمانان خواستار برخورد دولت آمریکا با عوامل تهیه و تولید این فیلم هستند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1697
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391

پیامبراعظم(ص) در طولانی‌ترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خود حضرت خدیجه(س) زندگی کرد و تا ایشان زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد. درباره ازدواج‌های بعدی پیامبر(ص) 3 انگیزه عمده مطرح می‌شود....

به نقل از فارس، یکی از مواردی که در فیلم موهن به ساحت رسول اعظم(ص) دستمایه قرار گرفته، تعداد ازدواج‌های پیامبر(ص) است.

در سکانس‌هایی از این فیلم موهن، پیامبر(ص) را ـ نعوذبالله ـ فردی جاه‌طلب نشان می‌دهد که به یارانش دستور کشتن مردان قبایل غیر مسلمان می‌دهد تا به این ترتیب زنان آن‌ها را به غنیمت گیرد! در ادامه سکانس‌هایی پخش می‌شود که زبان از توصیف آنها شرم دارد.

این شبهه موضوع جدیدی نیست و همواره از سوی معاندان در طول تاریخ اسلام مطرح می‌شود.

محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «درباره پیامبر اعظم(ص)» درباره علل ازدواج‌های پیامبر(ص) چنین می‌نویسد:

* ازدواج‌های پیامبر، تابع مصالح دینی و اجتماعی

انگیزه‌های ازدواج حضرت، نه از سر شهوت‌رانی و خوش گذرانی، بلکه اساساً بر طبق دستور الهی و بر پایه مصالح و مقتضیات اسلام در آن مقطع زمانی صورت گرفته بود.

ابوسفیان این دشمن پیامبر، وقتی از ازدواج ایشان با دختر خود،‌ زمانی که دخترش در حبشه تنها مانده بود، ‌آگاه شد، گفت:‌ «پشت این مرد به زمین مباد».

شرایط زمانی ازدواج‌ها که در اوج سختی و فشار جنگ‌ها بود و از طرفی ازدواج با زنان بیوه که برخی چندین بار ازدواج کرده بودند و همسر نگرفتن از انصار که به راحتی اسلام را پذیرفته بودند و عدم انتقاد از ازدواج‌های پیامبر در زمان ایشان همگی از این مطلب نشان دارد که این ازدواج‌ها بر پایه مصالح و اقتضائات زمان بوده است نه از سر لذت که برخی در پی القای آن هستند.

انگیزه‌های ازدواج‌های حضرت را به صورت کلی می‌توان در سه بخش انگیزه‌های سیاسی و اجتماعی، اخلاقی و دینی تحلیل و تبیین کرد که به آنها اشاره می‌‌شود.

الف‌)انگیزه‌های سیاسی و اجتماعی (همبستگی با اقوام مختلف)

هنگامی که پیامبر ندای اسلام را بلند کرد، تنها بود و تا مدت‌‌ها جز عده‌ای محدود به او ایمان نیاوردند، او بر ضد تمام معتقدات خرافی عصر و محیط خود قیام کرد و به همه اعلام جنگ داد،‌ طبیعی است که همه اقوام و قبایل آن محیط بر ضد او بسیج شوند و باید از تمام وسایل برای شکستن اتخاذ نامقدس دشمنان استفاده کند که یکی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل مختلف بود؛ زیرا محکم‌ترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی محسوب می‌شد و داماد قبیله را همواره از خود می‌دانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه می‌شمردند، قرائن زیادی در دست داریم که نشان می‌دهد ازدواج‌های پیامبر لااقل در بسیاری از موارد، جنبه سیاسی داشته است.

در راستای این اهداف، پیامبر (ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ «تیم»،‌ با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با ام‌حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنی‌امیه، ام‌سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی‌اسد، میمونه از بنی‌هلال و صفیه از بنی‌اسرائیل پیوند زناشویی برقرار کرد، ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعی است؛ به ویژه در آن فرهنگ، تاثیر بسیاری از خود به جا می‌گذارد.

در آن محیط که جنگ، خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر ابن‌خلدون، ‌جنگ و خونریزی جزو خصلت ثانوی آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگ‌ها و عامل وحدت و الفت، پیوند زناشویی بود.

با دقت در ازدواج‌های حضرت، به این نکته پی می‌بریم که همسران حضرت تنها از میان مهاجران و نه انصار بود، برای اینکه اتحاد و همدلی بین حضرت و انصار وجود داشته و به واسطه‌ای نیاز نبود؛ اما بین حضرت و قبایل مهاجر، کدورت و دشمنی‌هایی اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج آنها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل می‌کرد، به همین جهت پیامبر (ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر (ص) دشمن بودند، مانند بنی‌امیه و بنی‌اسرائیل، ازدواج کرد؛ اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی‌شد و آنان نسبت به پیامبر (ص) دشمنی نداشتند، ‌ازدواج نکرد.

«گیورگیو» نویسنده مسیحی می‌نویسد: محمد (ص) ام‌حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد، در نتیجه پیامبر با خاندان بنی‌امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام‌حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده‌های مکه شد».

ب)انگیزه‌های اخلاقی

نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است، اینکه با دقت در سیره پیامبر(ص) می‌توان دریافت که هیچ‌گاه مقصود ایشان از این ازدواج‌ها، تمایلات جنسی نبوده است، با تأمل در ازدواج‌های حضرت، ما شاهد انگیزه‌های اخلاقی نوعاً حمایت مادی یا معنوی از زنان (همسران) هستیم که شواهد زیر این ادعا را ثابت می‌کنند:

1. ایشان در طولانی‌ترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خویش حضرت خدیجه زندگی کرد و تا او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد؛ در حالی که ایشان در سن جوانی بودند، بعد از خدیجه نیز تا یک سال ازدواج نکرد، ازدواج‌های متعدد پیامبر(ص) در هفت سال آغازین هجرت بوده است؛ یعنی در حد فاصل سنین 54 تا 61 سالگی بوده است.

2. علاوه بر این شکی نیست کسانی که به زن‌دوستی و شهوت‌رانی نظر دارند، به طور معمول به دنبال جمال، زیبایی و زنان جوان هستند، ولی در سیره پیامبر اکرم(ص) نه تنها چنین چیزی وجود ندارد، بلکه ما شاهدیم که ایشان بعد از ازدواج با دختر باکره با بیوه‌زنان و حتی با زنان پیر ازدواج می‌کند و این با انگیزه شهوانی مشابهتی ندارد.

3. علت ازدواج ایشان با ام‌حبیبه (رمله) دختر ابی‌سفیان به این خاطر بود که شوهرش در حبشه نصرانی شد، ولی او مسلمان باقی ماند؛ پس رسول خدا(ص) برای حمایت از او به صورت غیابی با ایشان ازدواج کرد و نجاشی حاکم حبشه از طرف پیامبر عقد را جاری ساخت.

در اینجا به صورت واضح می‌توان انگیزه دینی و حمایتی پیامبر را دید و این کار با سخن کسانی که این ازدواج‌ها را با انگیزه شهوت‌ می‌دانند سازگار نیست؛ چون این زن در حبشه بود و حتی زمان برگشت او مشخص نبود.

4. ازدواج گاهی برای حفظ جان برخی از زنان مسلمان صورت می‌گرفت. درباره سوده بنت زمعه این جهت را بیان کردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه کافر بودند که درباره او خطر کشته شدن یا اسارت و شکنجه وجود داشت، رسول خدا(ص) با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد.

5. رسول خدا(ص) برای کمک و تأمین زندگی برخی از زنان که بیوه شده بودند، با آنها ازدواج کرد؛ مانند ازدواج با زینب بنت خزیمه که در جاهلیت به خاطر انفاق به فقرا و مساکین به ام‌مساکین شهرت داشت، اما بعدها وی خود فقیر و تهیدست شده بود، پیامبر با ازدواج با او در پی حفظ آبروی وی برآمد.

6. انگیزه ایشان در ازدواج با ام‌سلمه این بود که او دارای کودکان یتیمی بود که قادر به اداره آنها نبود.

7. در برخی از ازدواج‌ها، انگیزه پیامبر، رهایی اسرا و آزادسازی آنها بود؛ چنان‌که با صفیه دختر حیی بن‌ اخطب یهودی ازدواج کرد که دختر بزرگ یهودیان بود و او را از اسارت آزاد کرد.

8. حضرت با ازدواج با جویره دختر حارث بن ابی‌ضرار رییس طایفه بنی‌المصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادی همه اسرای این قبیله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان دیگر وقتی دیدند این طایفه با پیامبر خویشاوند شدند، همگی اسرای این قوم را که در دست داشتند، آزاد کردند و مردمان بنی‌المصطلق وقتی این رفتار را دیدند، همگی به اسلام گرویدند.

این تعبیر لطیفی است که نشان می‌دهد ازدواج پیامبر با زنان متعدد و مختلف برای حل یک سلسله مشکلات اجتماعی و سیاسی بوده است.

ج)انگیزه‌های دینی

چنان که اشاره شد، بعضی از ازدواج‌های پیامبر (ص) به امر الهی و به منظور اثبات یک حکم دینی یا برداشتن سنت جاهلی بود که خود حضرت پیش‌قدم می‌شدند؛ اینجا می‌توان به ازدواج با زینب بنت جحش اشاره کرد.

در اسلام «پسرخوانده» حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست؛ در حالی‌که در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت می‌دادند، از آن جمله زن پسرخوانده محرم بود، اسلام این حکم را باطل کرد. پیامبر (ص) به دستور خدا با زینب بنت حجش که همسر مطلقه زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر بود، ازدواج کرد، تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم، پذیرای نقض حکم جاهلی باشند.

اگر این ازدواج صورت نمی‌گرفت، ممکن بود زید بن‌ حارثه، یا پسرش اسامه بن ‌زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح می‌‌شد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر (ص) دگرگون می‌شد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1756
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391

 

وقتی حرمت مؤمن از حرمت خانۀ کعبه بالاتر است، ببینید شخص پیامبر(ص) چقدر حرمت دارد

 

·   یکی از مقدس‌ترین مکان‌ها در عالم خانۀ کعبه است. قداست خانۀ کعبه به حدی است که هر کس می‌خواهد به آنجا مشرف شود باید مُحرم شود و آداب خاصی را رعایت نماید. از سوی دیگر در روایات داریم حرمت مؤمن از حرمت خانۀ کعبه‌ بیشتر است. (عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ ؛ خصال/ج‏1/ص27)

·  وقتی حرمت مؤمن از حرمت خانۀ کعبه با اینهمه قداست بالاتر است، ببینید که شخص نازنین پیامبر اکرم(ص) چقدر حرمت دارد. برخوردهای احکام دینی با کسی که حرمت پیغمبر(ص) را بشکند، برخوردهای سهمگین و عجیبی است و اصلاً نباید در مورد او کوتاه آمد.

 

دفاع جانانۀ علی(ع) از حرمت رسول‌الله(ص) در برخورد با یک اعرابی

 

·   در مورد رعایت حرمت رسول‌الله(ص) توسط علی(ع) روایات زیادی داریم به عنوان مثال امام صادق(ع) می‌فرمایند: «يك اعرابى نزد پيغمبر(ص) آمد و مدعى شد كه هفتاد درهم بهاى ناقه از او طلبكار است پيغمبر به او فرمود آن را از من دريافت نكردى، گفت نه! فرمود من آن را به تو پرداخته‌ام. اعرابى گفت راضيم كه مردى ميان من و تو قضاوت كند پيغمبر برخاست با او نزد يكى از مردان‏ قريش به محاكمه رفتند آن مرد باعرابى گفت چه ادعائى به رسول خدا(ص) دارى؟ گفت هفتاد درهم بهاى يك ناقه كه باو فروختم، به پيغمبر گفت يا رسول اللَّه چه مي‌گوئى؟ فرمود باو پرداخته‏ام. آن مرد قرشى گفت يا رسول اللَّه شما به طلب او اقرار كرديد بايد يا دو گواه بياوريد كه باو پرداختيد و يا هفتاد درهم را باو بپردازيد. پيغمبر خشمناك برخاست و رداء خود را مي‌كشيد و فرمود بخدا من نزد كسى روم كه بحكم خداى تعالى ميان ما حكم كند با او نزد امير المؤمنين على بن ابى طالب(ع) به محاكمه آمد. على(ع) باعرابى گفت چه ادعائى به رسول خدا (ص) دارى؟ گفت هفتاد درهم بهاى ناقه‏اى كه باو فروختم گفت يا رسول اللَّه چه مي‌فرمائى؟ فرمود باو پرداختم گفت اى اعرابى رسول خدا (ص) فرمايد من به تو پرداخته‌ام آيا راست مي‌گويد؟ گفت نه به من نپرداخته! اميرالمؤمنين شمشير كشيد و گردن آن اعرابى را زد و در بیان علت قبل او به رسول خدا (ص) عرضه داشت يا رسول اللَّه براى آنكه تو را تكذيب كرد هر كه تو را تكذيب كند خونش حلال است و قتلش واجب است؛ ... قَالَ يَا أَعْرَابِيُّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ قَدْ أَوْفَيْتُكَ فَهَلْ صَدَقَ فَقَالَ لَا مَا أَوْفَانِي فَأَخْرَجَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) سَيْفَهُ مِنْ غِمْدِهِ وَ ضَرَبَ عُنُقَ الْأَعْرَابِيِّ؛ أمالي الصدوق ؛ ص102)

 

کسی که به پیامبر(ص) بی‌حرمتی کند، حتی در پناه کعبه نیز در امان نیست

 

· پیامبر اکرم(ص) پس از فتح مکه و فائق آمدن بر کفار، ابوسفیان، هند جگرخواره و حتی غلام هند را که قاتل حمزۀ سیدالشهداء بود، مورد عفو قرار داد ولی در مورد کسانی که با سرودن برخی اشعار، به پیامبر اکرم(ص) بی‌احترامی کرده بودند فرمود که آنها را به قتل برسانید حتی اگر به خانۀ کعبه پناه ببرند. (تاريخ‏الطبري/ج‏3/ص58)

·  شما می‌دانید حتی اگر کسی مهدور الدم باشد و به خانۀ کعبه پناه ببرد، مادامی که در پناه خانۀ کعبه است، در امان خواهد بود ولی حکم کسی که به پیغمبر(ص) بی‌حرمتی کرده باشد، کاملاً متفاوت است و این به خاطر اهمیت موضوع است.

·   بعضی‌ها پشت درِ برخی شبهات شبه روشن‌فکری معطل مانده‌اند که با این قبیل احکام اسلامی چه کار کنند؟! فطرت خودشان را زیر پا گذاشته‌اند و از عقلانیت هم بهره نمی‌برند که بفهمند آثار و فوائد چنین احکامی چقدر روشن است و برای تامین آزادی بشر، آزادی بیان و حرمت انسان چقدر لازم و ضروری است.

 

کسی که به پیامبر اکرم(ص) احترام نگذارد، آیا به انسان‌های دیگر احترام خواهد گذاشت؟/کسی که به پیامبر اکرم(ص) بی‌‌احترامی می‌کند، دشمن بشریت است

 

·  کسی که به پیامبر اکرم(ص) احترام نگذارد، آیا به انسان‌های دیگر احترام خواهد گذاشت؟ به آزادی بیان احترام خواهد گذاشت؟ به کودکان معصوم ترحم خواهد کرد؟ معلوم است که چنین فردِ خبیثی، از قاتل هزاران انسان بی‌گناه نیز پَست‌‌تر و خبیث‌تر است.

·  طبیعتاً فطرت انسان حکم می‌کند که قتل یک انسان بی‌گناه زشت و ناپسند است و همین فطرت انسان هم حکم می‌کند که حفظ حرمت و لطافت روح یک انسان نیز لازم و ضروری است و لطافت روح پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) خیلی بالاتر از لطافت روح یک انسان معمولی است. لذا معلوم است کسی که به پیامبر اکرم(ص) بی‌‌احترامی می‌کند، استعداد فعال برای دشمنی با بشریت را دارد. ضمن آنکه مقدمات هر ظلم و جوری را در عالم فراهم کرده است.

·  نیاز به استدلال ندارد که کسانی که به شخصیت پیامبر اکرم(ص) بی‌احترامی می‌کنند از کمترین مواهب فطری برخوردار نیستند و زمینه ساز هرنوع ظلم و جور در عالم هستند. همانطور که امروزه به وضوح می‌بینید چگونه قدرت‌های فاسد و زورگو پشت سر توهین کنندگان هستند.

·  باید ترس بیافتد به جان جنایت‌کاران و حرمت‌شکنان تا دست از کار خود بردارند و الا با موعظه و نصیحت اصلاح نخواهند شد. همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند، اگر سلمان رشدی و آن کشیش جنایتکار که قرآن را آتش زد و دیگر کسانی که به مقدسات اسلام بی‌حرمتی کردند، به سزای اعمال خود می‌رسیدند کار به این جنایت‌ هولناک نمی‌کشید. ما باید محکم بر سر این موضع بایستیم و آن را به همۀ اهل عالم اعلام کنیم.

اعتراض‌ مردم منطقه به اهانت اخیر، نشان داد ماهیت انقلاب‌های منطقه «بیداری اسلامی» بوده است

 

· این حرکت‌هایی که در کشورهای اسلامی در اعتراض به حرمت‌شکنیِ اخیر، صورت گرفت به خوبی نشان داد که ماهیت پنهان و پیدای جنبش‌های منطقه «بیداری اسلامی» بوده است و نه «بهار عربی». کسانی که ماهیت انقلاب‌های اخیر منطقه را چیزی غیر از بیداری اسلامی تلقی می‌کردند بروند این موجی که در جهان اسلام در دفاع از نبیِ مکرم اسلام(ص) ایجاد شده است را ببینند.

· این موج عظیم مردمی، در اعتراض به اهانت اخیر، آن‌قدر قدرتمند بود که حتی برخی از حکام سرسپردۀ منطقه نیز ناچار شدند تاحدی با آن همراهی کنند. اینجا حقیقت فرمایش مقام معظم رهبری دربارۀ اینکه حقیقت این انقلاب‌ها، «بیداری اسلامی» بوده است، برای همه معلوم می‌شود.....

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2052
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391

ايسنا به نقل از روزنامه تلگراف نوشت: "نقولا بيسلي نقولا" يا "سم بسيل"، از جانب پليس فدرال آمريكا سازنده و كارگردان فيلم موهن "بيگناهي مسلمانان" شناخته شده كه در آن به مقدسات اسلام و پيامبر(ص) توهين شده است.

روزنامه ميل چاپ انگليس امروز (يكشنبه) اولين تصوير از اين كارگردان را منتشر كرد و نوشت "آنا گرجي"، بازيگر جوان و 21 ساله اين فيلم گفته كه از جانب اين مرد 55 ساله فريفته شده است.


نقولا كه يك قبطي مصري است هم اكنون در كاليفرنياي آمريكا زندگي مي‌كند و به قاچاق مواد مخدر و كلاهبرداري متهم است. وي ژوئن سال گذشته به طور مشروط از زندان آزاد شد.

به دنبال انتشار اين فيلم ضد اسلامي در شبكه‌هاي اجتماعي، اعتراضات ضد آمريكايي در سراسر جهان اسلام صورت گرفته است.

آنا گرجي، بازيگر 21 ساله اين فيلم موهن كه هم اكنون در كاليفرنيا به سر مي‌برد، نيز اعلام كرده كه از اقدامات تلافي جويانه در هراس است و گفته كه نقولا به وي خيانت كرده و هويت وي را آشكار ساخته است.

اين دختر جوان گفته است: من نقش كوچكترين وكم سال‌ترين عروس را در اين فيلم را بازي مي‌كردم. شخصي كه بعدا به من گفته شد نقش حضرت محمد (ص) را بازي كرده، با نام "جورج" در فيلم حضور داشت. من هيچ عقيده‌اي در اين باره نداشتم. من از ترس در خانه پنهان شده‌ام. مي‌ترسم كه مردم در خاورميانه مرا مقصر بدانند.

وي افزود: من مسيحي كاتوليك هستم و مسلمانان ممكن است گمان كنند كه من عليه آن‌ها در اين فيلم بازي كردم.

من از قرص‌هاي خواب آور استفاده كرده و هر روز گريه مي‌كنم. به من خيانت شده است. تصوير من در كليپ اين فيلم است، مردم آن فيلم زشت و زننده را از چشم من مي‌بينند.

اين دختر جوان در ادامه گفت: من و هم بازي‌ام در فيلم گمان كرده بوديم كه اين كارگردان در حال ساخت فيلمي با عنوان "مبارز بيابان" است و او هيچ گاه از دين حين ساخت اين فيلم با ما سخن نگفت. به من گفته شده بود كه من نقش "هيلاري"، جوان‌ترين همسر شخصي به نام "جورج" را بازي مي‌كنم. اين فيلم در مورد ستاره‌اي بود كه از آسمان به زمين و در خاورميانه دوران كهن آمده است. در اين منطقه قبايل مختلفي وجود داشت كه گمان مي‌كردند اين ستاره مقدس است و براي مبارزه با آن‌ها آمده است.

اين دختر 21 ساله افزود: از جلوه‌هاي ويژه زياد و متفاوتي براي فيلمبرداري استفاده شد و در بسياري از موارد تصاوير بر روي پرده آبي فيلمبرداري مي‌شدند. اين فيلم با بودجه كمي توليد شد. من براي هر روز بازي 75 دلار (50 پوند) دريافت مي‌‌كردم و تمام سكانس‌هايي كه با جورج بازي مي‌كردم بر روي پرده آبي فيلم برداري مي‌شد. هيچ گاه تصور نمي‌كردم كه قرار است اتفاق ديگري بيفتد. شايد من بچه و خام باشم اما هيچ زنگ خطري به صدا در نيامد و مرا متوجه نكرد. من تنها نقشي را كه به من گفته شده بود ايفا كردم. به ذهن هيچ يك از ما خطور نكرده بود كه شايد اين فيلم يك تبليغات مخفي باشد.

انتشار تريلر 13 دقيقه‌اي اين فيلم ضد اسلامي به زبان انگليسي و با چندين عنوان در اينترنت و سايت‌هاي اجتماعي باعث خشم مسلمانان و برگزاري راهپيمايي‌هاي اعتراض آميز و هجوم به سفارتخانه‌هاي آمريكا در بسياري از كشورهاي مسلمان شده است. به طوري كه در اولين اقدام اعتراضي، مسلمانان در ليبي به كنسولگري آمريكا در شهر بندري بنغازي حمله كرده و سفير آمريكا و سه ديپلمات ديگر را كشتند.

اين در حاليست كه با وجود موج اعتراض‌ها و خشم‌ مسلمانان در سراسر جهان، دولت آمريكا اعلام كرده كه در مورد پروژه ساخت اين فيلم تحقيقاتي صورت نمي‌دهد چرا كه براساس قوانين آمريكا اينچنين فيلم‌هايي جرم تقلي نشده و نوعي استفاده از حق آزادي بيان است!

ساعاتي پيش از آنكه نقولا، سازنده اين فيلم موهن براي بازجويي منتقل شود، دو تن از دادستان‌هاي آمريكايي به منزل وي رفته و با نقولا به مشورت پرداختند.

همچنين سفارت آمريكا در قاهره مصر نيز مورد هجوم معترضان به ساخت اين فيلم ضد اسلامي قرار گرفت.

براساس اسناد دادگاه آمريكا، نقولاي 55 ساله و سازنده اين فيلم موهن، در سال 2010 ميلادي به اتهام اختلاس بانكي متهم شناخته و به 21 ماه حبس محكوم شد.

براساس اين اسناد وي با گشايش حساب بانكي جعلي و يك عابر بانك با استفاده از شماره‌هاي امنيتي از بانكي در آمريكا اختلاس كرده بود.

وي در ژوئن سال 2011 ميلادي از زندان آزاد و كمي بعد در اواخر تابستان همان سال اقدام به توليد اين فيلم ويدئويي كرد.

اين مرد 55 ساله همچنين به پنج سال حبس تعليقي هم محكوم شده بود. علاوه بر اين، شرط آزادي وي از زندان داشتن رفتاري مودبانه است و همچنين وي بدون تاييد دفتر آزادي‌هاي مشروط نمي‌توانست به اينترنت دسترسي داشته باشد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1987
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391


به نقل از مهر، به مناسبت دهه کرامت و ایّام ولادت امام رئوف علی بن موسی الرضا(ع) حدیثی به شرح آیت الله مجتبی تهرانی در پی می آید:

روی عن ابی الحسن الرضا علیه السلام قَالَ: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ إِذَا أُطِعْتُ رَضِیتُ وَ إِذَا رَضِیتُ بَارَکْتُ وَ لَیْسَ لِبَرَکَتِی نِهَایَةٌ»

در روایتی از امام هشتم «صلوات‏ الله ‏علیه» منقول است که حضرت فرمودند: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ»، خداوند عزّوجلّ به سوی یکی از پیامبرانش وحی فرستاد که: «إِذَا أُطِعْتُ رَضِیتُ»، آنگاه که اطاعت شوم و بنده فرمان من را عمل کند، خشنود می‏ شوم از اینکه او به فرمان من عمل کرد.

«وَ إِذَا رَضِیتُ بَارَکْتُ»، وقتی خشنود شدم، برکت می‏دهم. برکت در اینجا به معنای «مداومت در اعطاء همراه با میمنت است»؛ یعنی پیاپی نعمت‏هایم را همراه با میمنت به سوی او می‏ فرستم، تا در خوشی مصرف کند نه در ناخوشی.

«وَ لَیْسَ لِبَرَکَتِی نِهَایَةٌ»، این را هم بدانید که این پیاپی فرستادن نعمت‏ها، سقف ندارد. لذا برای ازدیاد نعمت، ‌آن هم نعمتی که همراه با میمنت است و در خوشی مصرف می‏شود، یک راه‏کار این است که انسان از خدا اطاعت کند.

کسانی‏که ادّعای ایمان می‏کنند امّا در اطاعت کاهل‏ند، بدانند: در روایات متعددّی داریم که معصیت گره به کار می‏اندازد امّا اطاعت، ازدیاد نعمت و مداومت در نِعَم الهیّه، همراه با میمنت و خوشی می‏آورد.

نکته دیگر اینکه: از خدا نعمت نخواه! بلکه از خدا نعمتی بخواه که خیرت در آن هست. بگو: خدایا! روزی‏ی به من عنایت کن که خیر و صلاح من در آن باشد و به کارم بیاید. چون ممکن است کنارش درد بیاید یا‌ در کنارش چاهی کنده شده باشد که همه را بریزی درونش و هیچ بهره ‏ای از آن نبری. لذا عاقل از خدا نعمتی می‏ خواهد که همراه با میمنت باشد و در خوشی مصرف شود. اگر چنین نعمتی می‏خواهی، از خدا اطاعت کن!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1821
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391

به نقل از ایسنا ، اين مرجع تقليد در آغاز درس خارج فقه خود با اشاره به انتشار فيلم بسيار موهن و كثيف بر ضد اسلام و پيغمبر اكرم (ص) كه تظاهرات عليه آن همچنان ادامه دارد، تصريح كرد: يك نمونه بسيار عالى و تكان‌دهنده اين تظاهرات همان بود كه در جنوب لبنان به ابتكار سيد حسن نصرالله آن مرد شجاع و پاكباز و هوشيار برگزار شد كه آوازه‌اش در تمام دنيا پيچيد.

وی ادامه داد: من شرح كامل اين فيلم كثيف را نديده بودم تا اينكه بعضى از نهادها ارسال كردند. به قدرى كثيف است كه حدى براى آن نمى‌توان تصور كرد. هر نسبت ناروا و زشتى را كه تصور كنيد مربوط به قتل و غارت و آدم‌كشى و انواع تجاوز جنسى به آن اشرف اولاد آدم و اصحاب و همسرانش نسبت داده‌اند.

آیت الله مکارم شیرازی افزود: این فیلم به مراتب از كتاب آيات شيطانى بدتر بود و من اطمينان دارم اگر اين امر در زمان امام راحل هم واقع مى‌شد همان حكم كه درباره نويسنده كتاب كثيف آيات شيطانى صادر كردند درباره تهيه‌كنندگان اين فيلم نيز صادر مى‌كردند؛ لذا دنياى اسلام نبايد اين مساله را رها كند.

این مرجع تقلید اظهار كرد: اين مساله بسيار وحشتناكى است كه جهان اسلام با آن روبه‌روست. بايد علماى اسلام و سياستمداران دست به دست هم بدهند تا مصوبه‌اي از سوى مراكز بين‌المللى درباره احترام به مقدسات تمام اديان آسمانى صادر و جلوي اين اعمال وقيح در آينده گرفته شود.

مكارم شيرازي خاطرنشان كرد: دولتمردان آمريكا اگر از عقل درستى برخوردار بودند مى‌دانستند چه زيان عظيمى به سبب اين فيلم و توجيه زشت آن دامان آنها را گرفت. تمام دنيا را براى خود ناامن كردند و نفرتى عميق در جهان اسلام براى خود فراهم ساختند كه فراموش نخواهد شد.

وی در پايان با بیان اینکه به دولتمردان تركيه نيز توصيه می‌کنم دست خود را از دست آمريكا و اسراييل كوتاه كنند، يادآور شد: براى شما هم در جهان اسلام همان نفرت عميق حاصل خواهد شد. شما يك روز در جبهه مقابل آنها بوديد. چه شد كه 180 درجه تغيير جهت داديد؟ هر امتيازى به شما بدهند ارزشش را ندارد كه در تمام دنياى اسلام منفور شويد. ما به شما علاقه داريم و دوست نداريم چنين شرايطى پيش آيد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1664
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391

روزی گروهی از شیعیان به قصد دیدار امام موسی بن جعفر علیه‌السلام و پرسش سؤالات خود به مدینه آمدند ولی امام در مدینه حضور نداشتند. از این رو، سؤالات خود را مکتوب به خانواده آن حضرت تحویل دادند تا در سفر بعدی، پاسخ آنها را از امام بگیرند. حضرت معصومه علیهاالسلام خود پاسخ پرسشها را نوشته به آنها داد. این گروه، در بین راه با امام موسی بن جعفر برخورد کردند و پاسخها را به امام ارائه نمودند. امام ضمن تأئید پاسخ‏ها ابراز خوشحالی کردند....

 

- گران سنگی حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام

به گفته محدث بزرگ حاج شیخ عباس قمی و نویسنده کتاب قاموس الرجال در میان فرزندان امام موسی بن جعفر علیه‌السلام بعد از امام رضا علیه‌السلام حضرت معصومه علیهاالسلام برترین و گران‏سنگ‏ترین آنها به شمار می‏آید.

۲- موقعیت معنوی

امام رضا علیه‌السلام که در زیارتنامه حضرت معصومه علیهاالسلام در بزرگداشت و تجلیل آن حضرت او را دارای منزلت رفیع در نزد خداوند می‏خوانند و خواستار شفاعت خود، توسط آن حضرت در درگاه خداوندی می‏شوند.

۳- فقاهت

روزی گروهی از شیعیان به قصد دیدار امام موسی بن جعفر علیه‌السلام و پرسش سؤالات خود به مدینه آمدند ولی امام در مدینه حضور نداشتند. از این رو، سؤالات خود را مکتوب به خانواده آن حضرت تحویل دادند تا در سفر بعدی، پاسخ آنها را از امام بگیرند. حضرت معصومه علیهاالسلام خود پاسخ پرسشها را نوشته به آنها داد. این گروه، در بین راه با امام موسی بن جعفر برخورد کردند و پاسخها را به امام ارائه نمودند. امام ضمن تأئید پاسخ‏ها ابراز خوشحالی کردند.

۴- اهل حدیث(محدث)

در تاریخ اسلام به بانوان با فضیلت و صاحب حدیثی برمی‏خوریم که نام خود را در زمره محدثان ثبت کرده‏اند. حضرت معصومه علیهاالسلام یکی از زنان بزرگ اهل بیت در این زمینه است.

۵- تولد و وفات

حضرت معصومه علیهاالسلام در روز یکم ذوالقعده سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مدینه تولد یافت و پس از ۲۸ سال زندگی پر برکت در جریان سفر به خراسان و دیدار با برادر بزرگوارشان امام رضا علیه‌السلام در شهر ساوه بیمار شد و سرانجام در روز دهم ربیع‏الثانی سال ۲۰۱ هجری قمری در شهر قم به جوار حق تعالی شتافت.

۶- پدر و مادر

پدر گرامی حضرت معصومه علیهاالسلام امام هفتم شیعیان جهان امام موسی بن جعفر علیه‌السلام و مادر مکرمه‏شان نجمه خاتون از بانوان با فضیلت و اهل تقوا و مادر امام رضا علیه‌السلام می‏باشد.
امام رضا علیه‌السلام که در زیارتنامه حضرت معصومه علیهاالسلام در بزرگداشت و تجلیل آن حضرت او را دارای منزلت رفیع در نزد خداوند می‏خوانند و خواستار شفاعت خود، توسط آن حضرت در درگاه خداوندی می‏شوند.

۷- زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام

از امام رضا علیه‌السلام نقل شده کسی که حضرت معصومه علیهاالسلام را با آگاهی به حق وی زیارت کند، شایسته بهشت می‏شود.

شاید یکی از حقوق و انتظارات آن حضرت به عنوان پیامدار دین و معنویت از زائران خود، تلاش آنها جهت تدارک یک سفر
حرم حضرت معصومه علیهاالسلام

معنوی و کوشش برای قرب بیشتر به آن حضرت از طریق کوشش برای اصلاح خویشتن و تقویت کمالات معنوی در خود باشد.

۸- تنها برادر تنی

امام رضا علیه‌السلام تنها برادر تنی حضرت معصومه علیهاالسلام است. مادر آن بزرگواران نجمه خاتون است. آنها تنها فرزندان این بانوی مکرم هستند. حضرت معصومه علیهاالسلام ۲۵ سال بعد از تولد برادر گرامیش پا به عرصه وجود گذاشتند.

۹- مسافرت

حضرت معصومه علیهاالسلام به منظور دیدار برادر عزیز خود امام رضا علیه‌السلام با کاروانی متشکل از پنج تن از برادران و تعدادی برادرزادگان و گروهی دیگر، راهی خراسان شدند. در بین راه در شهر ساوه، آن حضرت بیمار شد. پس از آگاهی اهالی قم از ورود کاروان حضرت معصومه علیهاالسلام به ساوه، گروهی از آنان به این شهر آمدند و حضرت را با احترام به شهر قم بردند.

۱۰- محراب عبادت

هم اکنون محراب عبادت حضرت معصومه علیهاالسلام در زمان اقامت ۱۷ روزه‏اش در شهر قم، به نام بیت‏النور موجود است و زیارتگاه مردم و دوستان آن حضرت می‏باشد....

 


 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1913
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391

 

به نقل از خانه ملت، آیت‌الله حسین نوری‌همدانی در دیدار با اعضای فراکسیون روحانیون مجلس شورای اسلامی با تبریک ایام فرخنده دهه کرامت به روحانیون مجلس، بر اهمیت نقش علما و روحانیون در جامعه اسلامی تأکید کرد.

*خدمت به مردم و مبارزه با دشمنان دین مهمترین وظیفه روحانیت است

وی در ادامه با بیان اینکه در آیات و روایات هیچ قشری به اندازه علما تکریم نشده‌اند، گفت: روحانیون وظیفه سنگینی بر عهده دارند و کار انبیاء را ادامه می‌دهند.

این مرجع تقلید همچنین گفت: خدمت به مردم و مبارزه با دشمنان دین مهمترین وظیفه روحانیت است.

*روحانیون مرزبانان امور فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه اسلامی هستند

وی سپس با بیان اینکه روحانیت در زمان غیبت امام معصوم وظیفه تکفل امور مردم را بر عهده دارد، یادآور شد: علمای شیعه مرزبانانی هستند که آن سوی مرز، ابلیس و ابلیسیان ایستاده‌اند، روحانیون مرزبانان امور فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه اسلامی هستند که در برابر تهاجمات ممالک غیراسلامی می‌ایستند.

*گرانی مردم را در مضیقه قرار داده است

این استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم با بیان اینکه مسائل اقتصادی از مسائل مهم کشور است و نتایج آن به زودی نمایان می‌شود، تصریح کرد: گرانی مردم را در مضیقه قرار داده است.

*اینکه قیمت‌ها در هیچ کجا ثابت نیست ضعف مدیریت است

وی تصریح کرد: این ضعف مدیریت است که قیمت‌ها در هیچ کجا ثابت نیست و باید این مسئله حل شود.

این مرجع تقلید با اشاره به اینکه در آیات و روایات از حرام بودن ربا سخن رفته است، گفت: در بانک‌های ما این مسئله به راحتی در جریان است.

*جریمه‌های تأخیر بر پرداخت اقساط بانک‌ها حرام در حرام است

وی سپس مسئله تعیین جریمه و دیرکرد اقساط وام‌های بانکی را متذکر شد و تأکید کرد: در اسلام اصل بر کار است و نه پول، بنابراین تعیین نرخ پول بر اساس زمان بر پول ربا است، جالب این است که در بانک‌های ما بر دیرکرد پرداخت اقساط نیز جریمه تعیین می‌شود که این مسئله حرام در حرام است.

آیت‌الله نوری‌همدانی با بیان اینکه مسائل و مشکلات اقتصادی اخیر اروپا به دلیل بانکداری ربوی در اروپا و جمع شدن پول در دست عده‌ای اندک است، متذکر شد: در جمهوری اسلامی ایران از نمایندگان مجلس انتظار داریم تلاش کنند ربا از بانکداری حذف شود.

*انتقاد آیت‌الله نوری‌همدانی از عدم رعایت حجاب در برخی برنامه‌های سیما

وی در ادامه با اشاره به رعایت نشدن حجاب و عفاف در برخی برنامه‌های نمایشی سیما، از اعضای فراکسیون روحانیون مجلس خواست تا به مسئولان این سازمان برای رعایت ارزش‌های اسلامی تذکر دهند.

این استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم سپس چاپ عکس‌های موهن و توهین به ساحت پیامبر گرامی اسلام در مجله‌ای فرانسوی را یادآور شد و این اقدام فرانسه را محکوم کرد.

*سفیر فرانسه از کشور اخراج شود

وی با بیان اینکه این اقدام ننگین مجلّه فرانسوی در زمانی اتفاق افتاده که کل جهان اسلام به خاطر نمایش فیلمی توهین‌آمیز به ساحت پیامبر (ص) در حال اعتراض هستند، گفت: به نظر من باید به دولت فرانسه گوش‌مالی داده شود و سفیر فرانسه نیز از کشور اخراج شود.

آیت‌الله نوری‌همدانی با بیان اینکه ارتباط مجلس و حوزه باید بیشتر شود، گفت: روحانیون مجلس نقش مهمتری در این نهاد قانونگذاری دارند و باید برای رفع نواقص تلاش کنند.

وی همچنین از تشکیل اتاق فکری از میان حوزه و مجلس صحبت کرد و ادامه داد: قوه مجریه نیز باید با حوزه هماهنگی بیشتری داشته باشد.

در ابتدای این جلسه وحید احمدی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی که همراه با علی‌اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان برای شرکت در نشست مشورتی حل بحران سوریه به قاهره سفر کرده بود، گزارشی از این نشست به آیت‌الله نوری‌همدانی ارائه داد.

همچنین رضا آشتیانی‌عراقی رئیس فراکسیون روحانیون مجلس و سید محمدحسن ابوترابی‌فرد نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گزارش‌هایی از اوضاع فرهنگی و اقتصادی کشور به این مرجع تقلید ارائه کردند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2078
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391

آیت الله مجتبی تهرانی با اشاره به روایتی از امام رضا(ع) در مورد رفع گرفتاری ها گفت: ما روایات مختلفی در این باب داریم که وقتی انسان در گرفتاری قرار می‏گیرد، چه ذکری بگوید‌ که حضرت(ع) در این حدیث بر ذکر «یارئوف و یارحیم» تأکید می فرماید.

به مناسبت دهه کرامت و ایّام ولادت امام رئوف علی بن موسی الرضا(ع) حدیثی از امام هشتم(ع) به شرح آیت الله مجتبی تهرانی در پی می آید:
 
 
رُوِی عن اباالحسن الرضا(علیه ‏السلام) قال: رَأَیْتُ أَبِی(علیه‏ السلام) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِذَا کُنْتَ فِی شِدَّةٍ فَأَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ
 
در روایتی از امام هشتم(ع) منقول است که حضرت فرمودند: من در خواب پدر بزرگوارم یعنی موسی‏ بن‏ جعفر(ع) را دیدم؛ «رَأَیْتُ أَبِی(ع) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ»، پدرم فرمود: «یَا بُنَیَّ»؛ ای فرزند من، «إِذَا کُنْتَ فِی شِدَّةٍ»؛ آنگاه که در شدّت و سختی قرار گرفتی، «فَأَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ»، زیاد این ذکر را بگو : «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ».
 
 
بعد حضرت می ‏فرماید: «وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ»؛ امام هشتم(ع) به قول ما، دفع دخل مقدّر می‏ کند که نگویی: آقا خواب دیده. لذا حضرت می‏ فرماید: آنچه را که ما در خواب می‏ بینیم مثل آن چیزی است که در بیداری می‏ بینیم. تعبیر عجیبی است. «وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ»؛ یعنی شبهه ای در آن نیست.
 
 
ما روایات مختلفی در این باب داریم که وقتی انسان در گرفتاری قرار می‏ گیرد، چه ذکری بگوید. ‌یکی از آن‏ها همین ذکر است. حتّی حضرت برای این ذکر سقف هم نمی ‏گذارد که چه تعدادی بگو. بلکه می‏ فرماید: خطاب به خداوند زیاد بگو: «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ». یعنی اگر خدا را به این نام بخوانی،‌ شدّت و سختی‏ات بر طرف می ‏شود.
 
 
در روایت دیگری از امیرالمؤمنین(ع) منقول است که حضرت فرمودند: در  شدّت و سختی بگو: لا حَولَ و لا قُوّة إلّا بِاللهِ العَلِیِّ العَظیم. چه بسا به قول ما در این دو روایت یک جنبه ‏های ذوقی هم باشد که چون یکی از القاب امام هشتم(ع)، رئوف است، پدر بزرگوارش به پسرش سفارش می‏ کند که وقتی در شدّت گرفتار شدی، ذکر «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ» را بگو. لذا چون یکی از القاب امام هشتم(ع) رئوف است، «یَا رَئُوفُ» را بر «یَا رَحِیمُ»، مقدّم می دارد و می ‏فرماید موجب گشایش در کارهایتان می‏ شود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1672
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
دو شنبه 27 شهريور 1391

آدمها مي­ آيند و مي­ روند. بعضي ها حاضرند آخرتشان را به هر چيزي بفروشند وبعضي ديگر عطاي دنیا را به لقايش مي بخشند.

تا حالا فکر کردیم که چقدر خودمون رو شناختيم و چقدر خداي خودمون رو .چقدر دست افتاده اي رو گرفتيم و يا ...


انسانهایی که روی دو پایشان راه می روند و زبان می چرخانند ؛ روزي روی اين سنگ سرد خواهند خوابيد.

و چه حكيمانه فرمودند مولايمان علی (ع) كه بگذارید و بگذرید، ببینید و دل مبندید، چشم بیاندازید و دل مبازید، که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2029
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 27 شهريور 1391

 

 
ایشان با تاکید بر اینکه بدون رهبری امام (ره) انقلاب به جایی نمی رسید و هزاران بار سرنگون شده بود، بیان داشت: کسانی که دست در مسائل مدیریتی کلان ندارند این مطلب را درک نکرده و قبول این مسئله برای آنان بسیار سنگین می باشد.
 
رئیس موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی (ره) با بیان اینکه خداوند متعال پس از رحلت امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری را به ما عطا کرده است، گفت: مقام معظم رهبری جانشین خلف امام (ره) می باشند و به تعبیری روح حضرت امام (ره) در ایشان حلول کرده است.
 
علامه مصباح یزدی با اشاره به اینکه اگر قدر و نعمت حضور رهبر را ندانیم، خداوند ما را کیفر خواهد کرد، اظهار داشت: مراجع تاج سر و افتخار ما هستند اما ویژگی هایی که خداوند به مقام معظم رهبری عطا کرده، بی شمار است.
 
عضو خبرگان رهبری با بیان اینکه حفاظت از کشتی انقلاب توفیقی است که به مقام معظم رهبری داده شده است، گفت: این شخصیت بزرگ الهی بدون شک این توفیقات را از توسل به امام زمان (عج) دریافت کرده اند.
 
رئیس موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی (ره) با تاکید بر اینکه برای کمک به حرکت در مسیر الهی کارهای بزرگی می توان انجام داد، خاطرنشان کرد: اگر هیچ کاری که انجام ندهیم باید پس از نمازها برای سلامتی و توفیق در کارهای مقام معظم رهبری دعا کنیم.
 
وی افزود: ارزش این نعمت ها به قدری است که یک عمر فکر کردن امثال بنده کافی نیست تا ارزش آن را بسنجیم.
 
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به اینکه هر شخص با انصافی با کمی تفکر به بزرگی شخصیت های الهی همانند مقام معظم رهبری می رسد، اذعان داشت: این تاثیرگذاری به خاطر این است که یک شعاعی از حضرت ولی عصر(عج) به ایشان تابیده که این چنین ارزش  هایی را بیافرینند و اینچنین حراستی از ارزش ها انقلاب داشته و جامعه را حفظ کنند.
 
عضو خبرگان رهبری در ادامه با تاکید بر اینکه  اگر این مطلب را متوجه نشویم، نقص از شخص ما است، بیان داشت: خدای متعال نعمت زیادی به انسانیت داده است که انوار پاکی را مثل وجود پیامبر و ائمه معصومین(ع) به ما عنایت کرده که باب هایی را به روی مردم باز کرده اند؛ یکی از آن هدایت تشریعی است و باب های بسیاری است که ما آن ها را درک نمی کنیم.
 
وی خاطرنشان کرد: بنده اعتراف می کنم پس از اینکه بیش از 60 سال مشغولیت با کتاب ها و درس ها داشته ام، چیزی را متوجه نمی شوم.
 
آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه همه وجود ما از پیامبر(ص) است، اذعان داشت: همه وجود ما از پیامبر بوده و سزاوار است که مشکلات و نیازهایمان را با ایشان درمیان بگذاریم.
 
وی با اشاره به اینکه ائمه(ع) فرموده اند که ما شما را از یاد نمی بریم و برای گناهان شما طلب بخشش می کنیم، ابراز داشت: همه چیز ما از برکت حضرت ولی عصر(عج) می باشد ولی ارتباط و توجه مان کمتر به ایشان است.
 
وی افزود: انسانیت و فطرت انسانی اقتضا می کند که اگر هیچ چیز دیگری نبود، عنایاتی که به برکت این حضرات خداوند به انسان ها عطا کرده است، بیشتر از این حرف ها شایسته توجه بودند.
 
رئیس موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به اینکه سعی کنیم که بیشتر در مقام ارتباط و توسل با حضرت باشیم، گفت:باید کارهای روزمره زندگی را طوری برنامه ریزی کنیم که حضرات معصومین می خواهند.
 
وی افزود: اگر زمانی از عمر باقی مانده است، باید غنیمت شمرده و توجه مان را به این ذوات مقدسه بیشتر کنیم و بدانیم که آنان واقعا مجرای فیض الهی هستند.
 
عضو خبرگان رهبری با اشاره به اینکه در آغاز سال تحصیلی برای عالم اسلام آرزوی خیر و برکت می کنیم، گفت: کارهایی که در زندگی انجام می دهید، سعی کنید آگاهانه و از سر نیاز باشد.
 
وی افزود: سوالاتی در خصوص اصل خلقت، خداوند، وحی، نبوت، چرا پیامبر انسانی، تشکیک در مسائل وحی و نبوت از جمله شبهاتی می باشد که در بین جوانان شایع است.
 
آیت الله مصباح یزدی با بیان این سوال که آیا اکتفا به مسائل کوچک امام زمان(عج) را راضی می کند، گفت: باید نیاز جامعه را در انتخاب رشته تحصیلی و علاقه شخصی اولویت قرار دهیم.....
 
 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2408
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 1 شهريور 1391

اواخر سال 1366 بود که فشار جنگ به اوج رسید و موشکباران پایتخت مردم را وحشت‌زده کرده بود. در این ایام و برای رفع بلا، آیت‌الله حق‌شناس به خواندن 40 روز زیارت عاشورای دسته‌جمعی مبادرت کرد...

 

به نقل از فارس، فشار جنگ در سال 1366 به اوج رسیده بود، تهران در معرض موشک‌های «اسکاد بی» صدام از جمعیت خالی شده و صدها کشته و زخمی به جای مانده بود و اکثر جمعیت شهر به دهات و شهرستان‌ها پناه برده بودند. در این شرایط، مرحوم آیت‌الله حق‌شناس طبق هدایت یک رؤیای صادقانه،‌ برای رفع آن بلا، به خواندن زیارت عاشورا همت گماشتند.

این زیارت خوانده شد و به نتیجه رسید و موشک‌باران قطع شد، البته بسیاری از یاران در اواسط امر، زیارت را رها کردند، اما مرحوم آیت‌الله حق‌شناس تا پایان چهل روز پایداری کرد و کار را به سرانجام رسانید، مطالبی که در این مبحث می‌آید به این جریان اشاره دارد که استاد در تاریخ هفت اسفند سال 1366 ایراد فرمودند:

باید با اخلاص دعا کنید تا مستجاب شود

باید با اخلاص خودتان، با واقعیت خودتان، با اتکا به پروردگار که فرموده است: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»، این عمل را انجام بدهید. پروردگار هیچ‌گاه به روی سیاه من نگاه نمی‌کند، اما خواهش می‌کنم این چند روزه که مشغول خواندن زیارت هستید، اگر یک کسی به شما فحش داد، در جواب بگو قربانت بروم! همین! خودت را در تمام جهت تسلیم پروردگار کن؛ در حال مراقبه باش. می‌خواهی روزی یک ساعت و نیم، دو ساعت وقت صرف دعا کنی که - ان شاء‌الله فقط یگانه کسی که در مقابل این پلنگ تیز دندان - یعنی صدام - است، اباعبدالله (ع) است. امام صادق (ع) می‌فرماید: بروید به اباعبدالله (ع) توسل بجویید، حضرت ثامن الحجج (ع) هم همین طور است، مبادا در این مدت معترض کسی بشوی، به کسی چیزی بگویی، یا اگر او چیزی گفت، جوابی بدهی!

ببین جونم! یک چیزی به شما بگویم: بعضی‌ها می‌گویند اصلاً دعا برای چه؟ خود مسئولین می‌گویند جنگ باید باشد، چرا ما دعا کنیم؟ به این کارها کار نداشته باش آقا جون من! تو همت کن و مردم را از این قضایا و گرفتاری جنگ نجات بده! مگر حضرت اباعبدالله (ع) نمی‌تواند جنگ را به نفع اسلام خاتمه بدهد؟ عزیز ‌الله است، آقا!

یکی از مهم‌ترین آداب دعا

مبادا مرا تنها بگذارید! چون در آن خواب گفته شده است که ایشان - یعنی بنده - در معیت افرادی زیارت را می‌خوانند، از این معلوم می‌شود که باید دسته جمعی به در خانه‌ خدا برویم! شما هر وقت می‌خواهید بخوانید، بخوانید؛ اما آن چیزی که به نظر بنده اهمیت دارد این است که از خودت بگذری تا نتیجه بدهد، اگر در داخل خانه، اهل بیت فحش داد، نصیحتش کن! جواب را نده؛ در بیرون فحش شنیدی، مثل این باشد که او گفته باشد قربانت بروم، «المدح و الذم فیه سیّان» یعنی متورع، شخص با ورع- یعنی پارسا - مدح و ذم در موردش علی السواء است؛ چون خودش را در برابر پروردگار حساب می‌کند، مگر کسی گفت خر، تو خر می‌شوی؟ بگوید بی‌شرف، بگوید فلان ...؛ اصلاً این چند روزه مثل یک محرم باش.

بنده وقتی می‌روم به زیارت ثامن‌الحجج (ع)، از نظر روحی و مراقبت محرم می‌شوم، مثل این که آدم برای مکه محرم شده است. یک کسی به من گفت، آقای میرزا خواب دیده‌ام محرم شدی! گفتم درسته، هیچ من گوشم به این حرف‌ها بدهکار نیست که مثلاً اگر می‌روم حرم ثامن الحجج ضریح را نگاه کنم! چقدر باشکوه است، طاق را نگاه کنم چطور ساخته شده! نه بابا، بلکه من این همه به ارض اقدس مشرف شده‌ام، توجه به نقش جغرافیایی آنجا هم نکردم! فایده‌ای برای من ندارد، اینها اصلاً چی چی هست؟ پس زبان تو، چشم تو، گوش تو باید مراقبت بشود و اگر می‌خواهی یک قدم بلندی برداری، خیالاتت را هم کنترل کن، وقتی که توجه به پروردگار می‌کنی، ابتلائات قلبی، غم و غصه‌ها کم می‌شود، «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» قلب‌ها آرام می‌شود. آن وقت یک طمأنینه‌ای، یک خاطر جمعی، یک متانت، یک آرامش وجودی پیدا خواهی کرد! اصلاً زیارت عاشورا، زیارت و دعای مهذب است، یعنی تو را تهذیب می‌کند، با خواندن این زیارت واقعاً دلت نمی‌خواهد غیبت بکنی، توهین و اهانت بکنی.

خدمت یکی از رفقا عرض کردم، یک وقت زیارت عاشورا را برای روا شدن مقاصد شخصی خودت می‌خوانی، آن را باید هیچ کس نفهمد؛ اما این را حالا دیگر اعلامیه صادر شده و اعلامیه چسباندند که این عمل برای رفع این غائله است - ان شاء‌الله - و مانعی ندارد. من می‌دانم پشت سر ما می‌گویند اینها جنگ را می‌خواهند تمام بکنند! شما اصلاً گوشت به این حرفها بدهکار نباشد؛ اظهار عقیده نکن! من و شما چه کاره هستیم که اظهار عقیده بکنیم؟ آنکه جلودار و رهبر است، او وظیفه خودش را می‌داند با پروردگار؛ به شما چه؟ به من چه؟ ما فعلاً طرفمان حضرت اباعبدالله (ع) است.

جایگاه دعا در زندگی

حالا من یک حدیث قشنگی برایتان می‌خوانم تا ببینید چقدر خوب است: «قال النبی صلی الله علیه وآله: ألا أدلّکم علی سلاح ینجیکم من اعدائکم و یدرّ أرزاقکم؟ قالوا: بلی؛ قال: تدعون ربّکم باللّیل و النّهار. فإنّ سلاح المؤمن الدّعا»، پیامبر اکرم (ص) فرمود:....

 

بقیه در ادامه مطلب.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: دعا , آیت الله حق شناس , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2794
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

آیت‌الله تهرانی با بیان اینکه دعا نوعی تحکیم رابطه بنده با پروردگارش است، گفت: در روایات اسلامی بر این تأکید شده که اگر در اجابت کمی تأخیر شد نباید سرخورده شده و دعا را کنار گذاشت.

استعجال، سیری برای ترک دعا

مطلبی را می‏خواهم عرض کنم که در باب سرخوردگی است. یعنی شخص در اجابت استعجال دارد و بعد به تأخیر می‏افتد، در اینجا موجب می‏شود که آن فرد قنوط کند و بعد هم مأیوس ‏شود. مأیوس که شد، دعا را کنار می‏گذارد. در اینجا او دعا کرده، اجابت به تأخیر افتاده، بعد یأس ایجاد شده و ترک دعا می‏کند. در پایان کار ترک دعا است.

تعبیرات در ترک دعا

می‏خواهم در مورد ترکِ دعا بگویم که در معارف ما چگونه است؟ ترک دعا به‏طور کلّی، حال چه دعایی باشد که به اجابت نرسیده و تأخیر افتاده و چه دعایی که اصلاً انجام نشده است. در اینجا ضمیمه کردم که بدانید عقبات بسیار بدی دارد. به همین خاطر از آن نهی شده و تعبیرات غلیظی هم داریم. در روایتی هست از پیغمبراکرم دارد: «مَنْ لَمْ یَدْعُ اللهَ غَضِبَ اللهُ عَلَیْهِ»؛  خدا به کسی که دعا نمی‏کند خشمگین می‏شود. حالا این روایات را تک‏تک عرض می‏کنم. دقّت کنید! روایت دیگری است باز پیغمبراکرم که: «قال رسول‏الله صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم: قال‏الله‏تعالی: مَنْ لاَ یَدْعُونِی أَغْضَبُ عَلَیْهِ»؛  یعنی پیغمبر فرمود: «قالَ الله تَعالی» خدا فرموده است: کسی که از من درخواست، دعا و تقاضا نکند، به او خشمگین می‏شوم. خیلی صریح بیان می‏کند.

 

خدا از عبد می‏خواهد، امّا عبد نمی‏دهد!

روایت دیگری از پیغمبراکرم است که: «یَخرُجُ مِنَ النَّارِ رَجُلٌ فَیَقُول لَهُ رَبُّهُ تَعالى: ما تُعطینی إِن أَخرَجتُکَ؟»؛ شخصی است که در روز قیامت سر از آتش‏ جهنّم بیرون می‏آورد. خدا به او می‏گوید: چه به من می‏دهی اگر تو را از این جهنّم نجات دهم؟ «فَیقُول: یا رَبّ! أُعطیکَ مَا تَسأَلُنی»؛ هر چه بخواهی به تو می‏دهم، فقط من را از این آتش‏ها بیرون بیاور. «فَیقُول لَهُ: کَذَبتَ»؛ خدا به او می‏گوید: دروغ می‏گویی! چرا؟ «وَ عِزَّتی قَد سَأَلتُکَ ما هُوَ أَهوَن مِن ذلِک»؛ قسم به عزّتم من از تو یک چیزی را درخواست کردم که از این درخواستم خیلی پائین‏تر و کمتر بود، امّا ندادی، «فلم تعطنی»؛ خیلی پائین بود و از تو خواستم امّا به من ندادی. حالا چه چیزی خواسته؟ «سَأَلتُکَ أَن تَسأَلَنی فَأُعطِیک»؛ من از تو خواستم که در دنیا هر چه از من بخواهی به تو بدهم، «وَ تَدعُونی»؛ از من درخواست و دعا کن، «فَأَستَجیبُ لَک وَ تَستَغفِرُنی فَأَغفِر لَک»؛  از من از گناهانی که کردی پوزش بطلب، که من می‏خواهم تو را بیامرزم.

 

عبد به ربّش اعتنا نمی‏کند!

این‏ها را در دنیا گفتم امّا نکردی، «اُدْعُونِی‏ أَسْتَجِبْ‏ لَکُمْ‏»؛ مگر من این‏ها را نگفتم؟ ولی اصلاً اعتنا نکردی، امّا حالا اینجا که آمدی و سر از آتش بیرون آوردی، می‏گویم: چه به من می‏دهی و تو می‏گویی: هر چه بخواهی؟! آنجا که از تو خواستم و همه‏اش به نفعت بود، حاضر نشدی.

 

واجب است که از من درخواست کنید

در روایتی از پیغمبراکرم است که: «قال رسول‏الله صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم: تَرْکُ‏ الدُّعَاءِ مَعْصِیَة»؛  اگر کسی دعا نکند، یعنی بنایش را بر این بگذارد که دعا نکند، معصیت‏کار است. نمی‏خواهم از بحثم منحرف شوم و بحث‏های فقهی بکنم امّا باید عرض کنم: چه بسا بعضی‏ها این امری که در آیة «اُدْعُونِی‏ أَسْتَجِبْ‏ لَکُمْ»؛ آمده است را یک امر الزامی گرفته باشند؛ یعنی واجب است که شما درخواست کنید و البته قهراً با این روایت همین‏طور است. می‏خواهم عرض کنم: چقدر بر این تأکید می‏شود که اگر کسی دعا را ترک کند، خدا به او غضب می‏کند و از او خشمگین می‏شود. البته نمی‏خواهم بگویم این معصیت است. بحث این است و بر این تأکید شده که اگر در اجابت کمی تأخیر شده، نباید سرخورده بشوی و دعا را کنار بگذاری!

 

حقّ مسلّم عبد

ما در معارفمان این را داریم که چه بسا عبد مستحق باشد تا از ناحیة ربّش، عنایاتی بشود و خیر کثیری به او رو بیاورد، امّا چون دعا و درخواست نمی‏کند، خدا به او نمی‏دهد. از نظر علمی این بحث مطرح است که اعطا مشروط به درخواست است. این بحثی است که یک وقتی‏ کرده‏ایم و اینجا جایش نیست.

 

به تو می‏دهم، امّا اگر بخواهی!

یک چیزهایی وجود دارد که این‏ها برای همة موجودات منضبط است، مثل اینکه روزی او را برساند؛ امّا چیزهای دیگری وجود دارد که نه، زیادتی است، زیادتی‏ها مشروط است. مثال می‏زنم: کسی را استخدام می‏کنم و می‏گویم: این مقدار به تو می‏دهم که برایم کار کنی. امّا اگر از من درخواست کنی، بیشتر به تو می‏دهم. بی‌درخواست، مزد این است؛ یعنی اگر درخواست زیادتی کردی، آن وقت به تو می‏دهم. مطلب این را می‏گوید: آن شخص مستحق است و اگر درخواست کند به او می‏دهم، امّا چون درخواست نکرده به او نمی‏دهم. بنابراین ترک دعا خیلی ضرر دارد.

 

بخواه تا بدهم

«رُوِیَ عَن رسول‏الله صلّی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلّم قال: إِنَّ اللَّهَ لَیُمْسِکُ‏ الْخَیْرَ الْکَثِیرَ عَنْ‏ عَبْدِهِ‏»؛ خداوند جلوی خیر کثیر را می‏گیرد، که به بنده‏اش نرسد، «فَیَقُولُ لَا أُعْطِیهِ حَتَّى یَسْأَلَنِی»؛  می‏گوید: من این را به او نمی‏دهم تا اینکه از من درخواست کند و بخواهد.

 

شرح مسئله: خدا مثل ما نیازمند دعاست؟

در اینجا باید به نکته‏ای اشاره کنم و آن اینکه، «نعوذبالله» مگر خدا مثل ما است که وقتی کسی به او رو بیاندازد، لذّت ببرد و به او بدهد؟ اصلاً و ابداً این‏طور نیست. پس چگونه است که مرتّب می‏گوید: بخواهید تا بدهم، بخواهید تا بدهم، «ادْعُونِی‏ أَسْتَجِبْ‏ لَکُمْ». این بحث در قرآن و روایات بسیار مطرح شده و بحث کلّی و ریشه‏دار و عمیقی است. در اینجا خدا را به خودت قیاس نکن؛ خدا مثل من و تو نفسِ شهوت و... ندارد که خوشش بیاید. این حرف‌ها درست نیست.

 

باید پیوند ربّ و عبد محکم شود

اینجا بحث بسیار عمیق و لطیفِ معرفتی می‏کند. اینکه عبد باید از خدا درخواست کند، برای «تحکیم رابطة ربوبیّت و عبودیّت» است. اگر بنا بشود که خدا همة چیزها را درست کند، اصلاً و ابداً خدا یادمان می‏رود. از یاد می‏بریم که پروردگار چه کسی است؟  و فراموش می‏کنیم، کسی که پرورشمان می‏دهد کیست؟ اگر بنا بشود تمام امور بر منوال خودش بچرخد و بحث دعا و تقاضا و... کنار برود، پس خدا هم کنار می‏رود. دیگر ربّم را نمی‏شناسم و نمی‏دانم آن کسی که دارد من را پرورش می‏دهد کیست. چون دعا در ارتباط با احتیاجات، چه معنوی و چه مادّی است. دعا برای تحکیم رابطة ربوبیّت و عبودیّت عبد است. تحکیم این رابطه است، که می‏گوید دعا کن و از من بخواه تا به تو بدهم و اینکه بفهمیم بر سر سفرة چه کسی نشسته‏ایم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2434
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

 

آیت‌الله تهرانی می‌گوید: هر کس در اجابت دعایش تأخیر دید، بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»؛ خدا را در هر حال سپاس می‏گویم، چه در حالی که دارد به من می‏دهد و چه زمانی که هنوز به من نداده است.

 

روایت دیگری داریم که آن هم از پیغمبراکرم است که حضرت فرمود: «إِذَا سَأَلَ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ مَسْأَلَةً فَتَعَرَّفَ الاسْتِجَابَةَ فَلْیقُلِ»؛ اگر یکی از شما از پروردگارش درخواستی کرد و بعد هم دید که دارد به اجابت می‏رسد پس بگوید: «فَلْیقُلِ»؛ اینجا حضرت امر می‏کند، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِعِزَّتِهِ وَجَلالِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ»؛ این برای آنجایی است که نشانه‏های اجابت را می‏بینم. امّا در آنجایی که تأخیر در اجابت می‏بینم، «وَ مَنْ أَبْطَأَ عَنْهُ مِنْ ذَلِکَ شَیءٌ»؛ یعنی هر کس در اجابت دعایش تأخیر دید، «فَلْیقُلِ» اینجا بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»؛ خدا را در هر حال سپاس می‏گویم، چه در حالی که دارد به من می‏دهد و چه زمانی که هنوز به من نداده.

مگر از خدا طلب داری؟

چرا؟ مسئله این است و بحثی هم در دعا داریم. از اموری که در دعا از آن منع شده و البته مضرّ هم هست مسئله استعجال در اجابت است. یک وقت می‏بینید که اجابت می‏رسد، معلوم است که چگونه با خدا برخورد می‏کنم. امّا آنجایی که می‏بیند هنوز خبری نشده، در اینجا باید اشاره کرد که: مراقب باشد تا حالت استعجال در اجابت برای او پیش نیاید، چون همین حالت موجب می‏شود که در اجابت تأخیر بشود. تا خدا می‏بیند، این حالت پیدا شد می‏گوید: فعلاً دست نگه دارید و به او ندهید. نه اینکه مطلقاً به او ندهید. حالا نمی‏خواهم بگویم، چه بسا گاهی خود ما هم همین‏طور باشیم. در باب استعجال در دعا، روایت می‏خوانم و مطلب را هم معنا می‏کنم.

قوانین خلقت استوار است

در روایتی از امام صادق(علیه‏السّلام) است که می‏فرماید: «إِنَ‏ الْعَبْدَ إِذَا دَعَا لَمْ‏ یزَلِ‏ اللَّهُ‏ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی حَاجَتِهِ مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ»؛ وقتی بنده دعا می‏کند، خدا دنبال این است که حاجت او را بدهد. چه بسا یک سنخ مقدّماتی در کار باشد، امّا این‏طور نیست که خدا سلسله اسباب و مسبّبات را برای خاطر بنده به هم بزند. به قول ما، قوانین خلقت که نباید به هم بخورد. باید قوانین بر جای خودش باشد و بر همان روالی که باید به دست من برسد، از همان مسیر برسد، حال چه به نفع من باشد یا به ضرر من؛ در حقیقت خدا در صدد این است که این را هر‏ طور که هست به دست من برساند؛ امّا معقول و مشروع به دست من برسد.

عبد شتاب نکند؟!

حالا سؤال اینجا است که این تا چه وقت است؟ «مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ»؛ یعنی خدا پیوسته در کار حاجت او است امّا به شرطی که عبد شتاب نکند و شتاب به خرج ندهد. یعنی چه؟ به این معنا که تا وقتی داعی، شتاب به خرج ندهد، به اجابت نمی‏رساند. حالا اینکه عبد شتاب به خرج ندهد یعنی چه؟

اثر استعجال: از خدا رو برمی‏گرداند!

در روایتی از ابوبصیر است که از امام صادق(علیه‏السّلام) نقل می‏کند. می‏گوید، حضرت فرمودند: «لَا یزَالُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ بِخَیرٍ وَرَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ مؤمن همیشه در مسیر خیر است و امیدهایی هم که دارد تا به آن برسد، بر اثر رحمت الهی نسبت به او است؛ امّا: «مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ فَیقْنَطَ وَ یتْرُکَ الدُّعَاءَ»؛ تا موقعی که حالت استعجال برای او پیش نیاید. حضرت توضیح می‏دهند که: می‏دانی اگر حالت استعجال یعنی انتظار از اینکه خدا زود برساند و شتابزدگی کند پیش بیاید، چه در پی دارد؟ در حالت شتاب این اتفاق می‏افتد که وقتی عبد ببیند حاجت برآورده نشد، اینجا است که به حالت قنوط و یأس مبدّل می‏شود. از خدا ناامید می‏شود و بعد هم دعا را ترک می‏کند؛ یعنی رویش را از خدا برمی‏گرداند. این‏ها را چون مناسب دیدم که بعد از لیالی قدر مطرح کنم تذکّر می‏دهم.

این کار را نکن!

وقتی می‏بینی به زودی به دستت نرسید، به حالت استعجال رو نیاوری که این، قنوط را در پی می‏آورد. یعنی چه؟ به این معنا که از خدا ناامید می‏شوی و باز این ناامیدی چه در پی دارد؟ ترک دعا؛ یعنی از خدا رویم را بر می‏گردانم. در حرف‌های من دقّت کنید و ببینید که معارف ما چقدر زیبا است.

استعجال یعنی چه؟

وقتی جناب ابوبصیر این را از امام‏ صادق(علیه‏السّلام) می‏شنود، نقل می‏کند که: «قُلْتُ لَهُ کَیفَ یسْتَعْجِلُ؟»؛ به آقا عرض کردم: ممکن است به ما بفرمایید: چگونه است که بنده دعا می‏کند و بعد هم در دعا استعجال می‏کند؟ استعجال را برای ما معنا کنید؟ ما گفتیم «شتابزدگی در اجابت»؛ امّا این یک مفهوم ذهنی است. او می‏خواهد تا مسئله را برای ما روشن کند. «قَالَ یقُولُ:» حضرت فرمود: خواهم گفت که استعجال یعنی چه؟ یعنی: عبد دعا می‏کند، بعد هنوز حاجتش به او داده نشده، شروع می‏کند و این حرف را می‏زند: «یقُولُ قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَةَ»؛ می‏گوید: مدّت‏ها است دعا کرده‏ام امّا از اجابت خبری نیست، «دَعَوْتُ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَةَ»؛ مدّتی است که از خدا خواستیم امّا جوابی نمی‏شنوم و چیزی از اجابت نمی‏بینیم. البتّه ابوبصیر انسان فاضلی است. مسئله این است که مواظب باشید تا یک وقت کارتان به این‌جا نکشد. عرض کردم که از دو حالت خارج نیست. یکی اینکه سپاسگزاری خدا را بکنید و دیگری اینکه از خدا طلبکار نشوید.......

 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , رایه الهدی , دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2491
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

آیت‌الله تهرانی با بیان اینکه شیطان در کمین دعای انسان است، می‌گوید: روایت از پیغمبر اکرم است که حضرت فرمود: اگر کسی سه بار از خدا بهشت را درخواست کند، بهشت به خدا عرض می‌‌کند: بارالها! او را وارد بهشت کن...

 

پافشاری مخلوقات برای باز کردن گره

در نهاد انسان این وجود دارد که با یک درخواست و به تعبیری عدم جواب‌گویی این‌‌طور نیست که به طور کلّی سرخورده شود. در مخلوقات می‌‌بینیم که در این مواقع پافشاری و اصرار می‌‌کنند. حال ما این‌‌طور نیستیم؟ اگر گره‌‌ای به کارمان افتاده و یقین داریم که باز کردن گره از دست کسی ساخته است و می‌‌تواند کارمان را راه بیندازد، پافشاری و تکرار می‌‌کنم تا به مقصدم برسم. سؤال: یک دفعه که به او گفتم و گره را باز نکرد، آیا سرم را می‌‌اندازم پائین و می‌‌روم؟ اصلاً و ابداً این‌‌طور نیست، بلکه این در نهاد ما است.

نه برو و نه اصرار بکن!

در باب خدا، هم همین روش صدق می‌‌کند. همان‌‌طور که خدا در ابتدا برای بنده‌‌اش، مراجعه کردن به مخلوق را دوست ندارد و می‌‌گوید باید سراغ من بیایی، همان‌‌طور هم اصرار کردن در مقابل مخلوق را دوست ندارد؛ یعنی اینکه سراغ مخلوقی بروی و بعد هم مرتّب اصرار کنی. اصل رفتن و پافشاری بعدش را بدش می‌‌آید. عکس نسبت به خودش که مراجعه به خودش را دوست دارد و هر چه اصرار و پافشاری کنی بیشتر خوشش می‌‌آید.

خدا دوست ندارد!

اصلاً در روایت داریم که خدا می‌‌گوید من از صدای آن عبد خوشم می‌‌آید. باید عرض کنم که خدا به وقتش می‌‌دهد و در اجابت بندگانش دقیق و حساب شده عمل می‌‌کند. روایت از امام صادق(صلوات‌‌الله‌‌علیه) است: «قَالَ(علیه‌‌السّلام)‌‌ إِنَ‌‌ اللَّهَ‌‌ کَرِهَ‌‌ إِلْحَاحَ‌‌ النَّاسِ‌‌ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْمَسْأَلَةِ»؛ خدا، پافشاری مردم در خواهششان از یکدیگر را خوش نمی‌‌دارد. «کَرِهَ» یعنی بدش می‌‌آید، «وَ أَحَبَّ ذَلِکَ لِنَفْسِهِ»؛ این را برای خودش دوست می‌‌دارد؛ که وقتی به محضر او رفتی مرتّب اصرار کنی، «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ یسْأَلَ وَ یطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»؛ خداوند دوست می‌‌دارد که از آنچه در نزد خدا است، درخواست و مطالبه کنی.

همه چیز دست خداست

در اینجا باید «مَا عِنْدَهُ»؛ را توضیح بدهم. عرض کردم که مراجعه را خوشش می‌‌آید و دوست ‌‌دارد. امّا اینجا دارد: «مَا عِنْدَهُ»؛ آنچه که در نزد خدا است. مراد آنچه که در ید قدرت حق است؛ یعنی آنچه که در دستِ قدرت الهی است؛ که هر‌‌طور اراده کند، می‌‌تواند عمل کند. سؤال: آیا چیزی هست که نزد خدا نباشد و خدا قدرت بر آن نداشته باشد؟ در بحث‌‌های قبل گفته‌‌ام، حاجتی که آدم می‌‌خواهد باید معقول باشد؛ چیزی که مورد احتیاج من باشد و خدا قادر به آن نباشد نداریم، بلکه تمام امور در ید قدرت او است.

آنچه که من در اختیار دارم را بخواه!

خدا می‌‌گوید: دوست دارم آنچه که پیش من است، از من بخواهی. معنایش چیست؟ معنای آن این است که هر چه بخواهی به تو می‌‌دهم. هر چه نیاز داری دوست دارم از من بخواهی: «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ یسْأَلَ وَ یطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»؛ دوست دارد آنچه که در نزد او است درخواست و مطالبه کنید. این‌‌طور نیست که من چیزی بخواهم که در دست قدرت او نباشد.

فکر می‌‌کنی خدا خسته می‌‌شود؟

در دعای جوشن کبیر نکته‌‌ زیبایی وجود دارد؛ بخشی در آن است: یک مرتبه این به ذهنت نیاید که خدا را جای خودت بگذاری و فکر کنی او از پافشاری بدش می‌‌آید و خسته می‌‌شود. او در باب مسئله‌‌ مطالبه و سؤال و دعا خستگی ناپذیر است. خدا این‌‌طور است: «یا مَنْ‌‌ لَا یبْرِمُهُ‌‌ إِلْحَاحُ‌‌ الْمُلِحِّین‌‌»؛ پافشاری پافشاری کنندگان هیچ‌‌وقت او را به ستوه نمی‌‌آورد.

دعا حدّی ندارد

در اینجا ممکن است که بعضی‌‌ها در ذهنشان این آمده باشد که چند بار دعا کنیم؟ این‌‌طور نیست که در مسئله پافشاری و اصرار در دعا سقفی تعیین کرده باشند. به این صورت که «سقفی تعیین شده باشد و ما آن را باید رعایت کنیم» نداریم. راجع به پیغمبراکرم، وقتی به دعاهایی که می‌‌کرده مراجعه می‌‌کنیم می‌‌بینیم تکرار می‌‌کرده‌‌اند و چه بسا به نظر من این اقلّ است. ما در تعیین سقف حداکثر نداریم و فکر می‌‌کنم این اقلّ باشد و چون از خود پیغمبر نقل شده، به نظر حداقلّ است و حداکثر نیست. این نکته‌‌ای است که باید اهل تحقیق دقّت کنند تا اگر به این روایات برخورد کردند، این‌‌ها را روایات حداکثری نگیرند.

پیغمبر دعا را چندین بار تکرار می‌‌کرد

در روایتی دارد: «کان نبی(ص) إِذَا دَعَا دَعَا ثَلَاثاً»؛ هرگاه پیغمبر دعا می‌‌کرد؛ سه بار تکرار می‌‌کرد، «وَ إِذَا سَأَلَ سَأَلَ ثَلَاثًا»؛ و هر وقت که می‌‌خواست درخواست بکند سه بار خواسته خود را تکرار می‌‌کرد. در روایت دیگری است که عبدالله‌‌ بن‌‌ مسعود نقل می‌‌کند و می‌‌گوید: «أَنَّ رسول‌‌الله(صلّی‌‌الله‌‌علیه‌‌وآله‌‌وسلّم) کَانَ یعْجِبُهُ أَنْ یدْعُوَ ثَلَاثًا وَیسْتَغْفِرَ ثَلَاثًا»؛ یعنی پیغمبر لذّت می‌‌برد و خوش داشت که دعای خود را سه بار تکرار کند و سه بار طلب آمرزش کند که آن هم استغفار و دعا است؛ البته به نظر من این سقف حداقلّی است.

بیشتر از سه بار بخواه

در باب مسئله تکرار در دعا روایات زیادی دیده‌‌ام. من آنکه حداقلّ بود مطرح کردم امّا نسبت به دعا وتقاضا در باب تکرار نسبت به بهشت و جهنّم داریم که انسان تقاضای بهشت کند و تقاضای نرفتن به جهنّم کند و... که اگر می‌‌خواهی این کار را بکنی، حداقلّ سه بار بگو تا مؤثّر باشد. روایت از پیغمبراکرم است که حضرت فرمود: «مَنْ سَأَلَ الْجَنَّةَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ اگر کسی سه بار از خدا بهشت را درخواست کند، «قَالَتْ الْجَنَّةُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْهُ الْجَنَّةَ»؛ بهشت به خدا عرض می‌‌کند: بارالها! او را وارد بهشت کن. می‌‌خواستم اشاره کنم که این سه بار براساس همان مطلبی است که گفته شد، «وَ مَنْ اسْتَجَارَ مِنْ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ و اگر کسی سه بار از دوزخ به خدا پناه ببرد، «وَ مَنْ اسْتَجَارَ مِنْ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ سه بار به خدا پناه ببرد، «قَالَتْ النَّارُ»؛ جهنّم می‌‌گوید: «اللَّهُمَّ أَجِرْهُ مِنْ النَّارِ»؛ پروردگارا! او را از جهنّم پناه بده. می‌‌خواستم این را عرض کنم که در باب تکرار در دعا، ممکن است کسی سؤال کند که سقف آن چیست؟ و آن اینکه در روایات دیده‌‌ام که حداقلّ آن سه بار است. و البته دلواپس ‌‌آن طرف هم نباش، به اینکه « نعوذبالله»، مثلاً خدا خسته می‌‌شود و... این‌‌طور نیست......

 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , رایه الهدی , دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2430
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
یک شنبه 21 مرداد 1391

آیت‌الله جاودان از علمای اخلاق تهران می‌گوید: شب قدر شبی است که یک شب معادل هزار ماه است. اگر یک مقدار صدقه دادم مثل این است که هشتاد سال صدقه دادم. برای سلامتی امام زمان صدقه بدهید که ارزشش بسیار بیشتر می‌شود.

فردی از اصحاب حضرت صادق علیه السلام خدمت امام رسیدند و حضرت فرمودند: شب بیست و یکم و شب بیست و سوم چکار می‌کردی؟ عرض کرد خواب بودم. مگر خبری بود؟ حضرت فرمودند خوب این شب‌ها، شب بیداری و عبادت است. عرض کرد من خواب بودم. حضرت فرمودند نه تو یک کاری کردی که از همه برتر بود. گفت یادم نیست. فرمودند تشنه بودی و از خواب بیدار شدی. ظرف آب را که برداشتی یاد تشنگی امام حسین علیه السلام افتادی. یک قطره اشک از چشمت چکید. آن یک قطره اشکی که از سر اخلاص تمام و بی‌هیچ چشم‌داشتی از چشمانت چکید از تمام اعمالی که آن شب دیگران انجام دادند، برتر بود!

این بسیار قیمتی است. برای شب قدر صد رکعت نماز وارد است که بسیار خوب است و آثار مفصلی دارد. اما ممکن است اگر کسی یک لحظه‌ای دلش واقعا به خدا متصل شود، از صد هزار رکعت برتر باشد.

اگر کسی دلش برای امام حسین علیه السلام سوخت بسیار قیمتی است. هر کاری برای امام حسین علیه السلام انجام دهید به درد می‌خورد. قدیمی‌ها در روضه بر پیشانیشان می‌زدند. حالا این رسم برداشته شده است. حالا مثلا در یک روضه‌ای دو مشت بر سینه‌ات زدی؛ قیمتی است. فقط با اخلاص باشد. اگر اخلاصش درست باشد بسیار قیمتی است. اگر در ترازو بگذاریم ممکن است از همه اعمال ما برتر باشد.

در شب قدر به لطف و مرحمت خدا زیارت امام حسین را بخوانید. امیدواریم خدا از همه بپذیرد، مرحمت کند. قبلش هم توبه کنید و العفو گویید و مناجات بخوانید که امیدواریم ان‌شاء‌الله همه این کارها برایتان تا فردای محشر باقی بماند.

شب قدر شبی است که یک شب معادل هزار ماه است. یعنی هشتاد سال. اگر من امشب دو رکعت نماز خواندم مثل این است که هشتاد سال نماز خواندم. اگر یک مقدار صدقه دادم مثل این است که هشتاد سال صدقه دادم. برای سلامتی امام زمان صدقه بدهید که ارزشش بسیار بیشتر می‌شود. یک صلوات فرستادم مثل این است که هشتاد سال صلوات فرستادم. ارزش این را فراموش نکنید.

شاید این شب هشتاد ساله امشب باشد. سعی کنید به خواب و کسالت نگذرد، حوصله‌تان سر نرود. تحمل کنید. یک شب است. یک عمل با نشاط، صد هزار برابر عملی که از سر خستگی و بی‌حوصلگی باشد، ارزش دارد.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله جاودان , صدقه , شب قدر , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2548
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 18 مرداد 1391

آیت‌الله تهرانی می‌گوید: راجع به شب‌های قدر آمده است که انسان باید بداند از ناحیه خداوند هیچ مانعی نیست برای اینکه درخواست‌های بنده را بپذیرد، بلکه مانع گناه انسان است.

درهای آسمان باز است

فقط برای اینکه تذکّری داده باشم دو روایت می‏خوانم. روایتی از پیغمبراکرم نقل شده است که حضرت فرمودند: «إِنَ‏ أَبْوَابَ‏ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ‏ فِی‏ أَوَّلِ‏ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ»،[2] درهای آسمان‏ها در اولین شب از ماه مبارک رمضان باز شده است و تا آخرین شب ماه مبارک رمضان بسته نمی‌شود. در روایت دیگری هم هست که البته صرف باز بودن در مطرح نیست. امّا این باز بودن برای رسیدگی به حاجات عبد است که اثر هم دارد: «یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی‏ کُلِ‏ لَیْلَةٍ مِنْ‏ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ خداوند در هر شب از شب‏های ماه مبارک رمضان سه بار می‏فرماید: «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ»؛ آیا درخواست کننده‌ای هست که از من درخواستی کند و من درخواست او را جواب دهم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا رجوع کننده‌ای هست که در ربط با خطاهایش از من پوزش طلبد؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛[3] آیا استغفار کننده‌ای هست که من او را بیامرزم؟ این دو روایت را به عنوان نمونه خواندم که در ارتباط با ماه مبارک رمضان بود.

 

در ماه مبارک رمضان دری بسته نیست

به صورت کنایی فرموده‌اند که در این ماه از ناحیه ربّ یعنی خداوند هیچ حجابی در کار نیست و برای عبد همة راه‌ها به سوی سیر الی الله، باز است و دری بسته نیست. از آن طرف هم نسبت به خصوص لیلة قدر هم داریم که پیغمبر فرمود: «تُفَتَّحُ‏ أَبْوَابُ‏ السَّمَاءِ فِی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ».[4] غرض این بود که از نظر ارزشی مطلب را بیان کنم.

 

مانعی از سوی جانان نیست

امشب شب‌های ماه مبارک رمضان و یکی از لیالی قدر است، لذا باید قدر آن را بدانیم و ان‏شاءلله بهترین بهره را بگیریم. به تعبیر ما از بالا و از ناحیه خداوند هیچ مانع و رادعی نیست.

 

به امور همه موجودات رسیدگی می‏شود

مطلب دوم که باید تذکّر بدهم و نسبت به لیالی قدر داریم این است؛ یک سنخ امور است که به فرمان الهی به آن‏ها رسیدگی می‏شود. بلکه می‏شود گفت آنچه که نسبت به جمیع موجودات است در لیله قدر رسیدگی می‌شود. در باب لیالی قدر یعنی شب‌های قدر در روایات داریم که گفته می‏شود: سه شب است، نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم. به امر الهی، در هر یک از این شب‌ها به همان روالی که در نظام خلقت داریم، به یک چیزی رسیدگی می‏شود.

 

شب نوزدهم

امشب شب نوزدهم است. در شب نوزدهم تعبیری که در «موثقه زراره» است، این است که امام صادق(علیه‏السّلام) فرمود: «التَّقْدِیرُ فِی‏ لَیْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ».[5]

 

معنای تقدیر

تقدیر[6] به معنای اندازه‌گیری کردنِ امور در شب نوزدهم است، البته می‌گویند نسبت به سال آینده. یعنی اینکه امور هر موجودی در سال آینده چگونه باشد، از ناحیه خداوند در شب نوزدهم رسیدگی می‌شود.

 

گذشته مؤثر در آینده

در اینجا این مطلب پیش می‏آید که آیا این بررسی فقط نظر به آینده دارد و گذشته هیچ نقشی نسبت به آینده ندارد؟ یعنی آیا کارهایی که کرده‏ام در اموری که برای سال آیندة من می‌خواهند رسیدگی کنند، مؤثر است؟ آیا رسیدگی برای آینده است یا اینکه گذشته هم در مسألة اندازه‌گیری کردن نسبت به آیندة من مؤثر است؟

 

ترسیم آینده با توجه به گذشته

گفته‏اند: این‏طور نیست که فرض کنید، فقط بیایند و بگویند سالِ آینده فلانی در صحّت و بیماری و مسأله امور مادّی و معنوی این‏گونه باشد. بلکه با توجّه به گذشتة من، آیندة من ترسیم می‌شود. به اینکه در گذشته من چه کرده‌ام رسیدگی می‌شود. به تعبیری پروندة من را که می‏آورند این‏طور نیست که صاف و ساده باشد، بلکه می‌گویند پرونده را بیاورید، ببینیم وضعش چه بوده است، تا سال آینده را برایش برنامه‌ریزی‌ کنیم.

 

بی‏واسطه با خدا!

لذا راجع به شب‌های قدر آمده است که انسان باید بداند از ناحیه خداوند هیچ مانع و رادعی برای اینکه درخواست‌های بنده را بپذیرد نیست. به تعبیر ما مقتضی، موجود و مانع، مفقود است؛ یعنی از ناحیه خدا مفقود است، امّا از ناحیه بنده چه؟ مهم اینجاست: «لَمْ‏ یَجْعَلْ‏ بَیْنَکَ‏ وَ بَیْنَهُ‏ مَنْ‏ یَحْجُبْکَ‏ عَنْهُ‏».[7] امشب، اگر خدا واسطه‏ای هم داشته فرموده است: بروید کنار! و درها را باز کنید تا هرکه خواست بیاید.[8] حال از طرف او حجب برطرف شده امّا خودِ من چه؟ آیا خودم مانعی بر سر راهم درست کرده‏ام یا نه؟ مهم این است. حالا به بعضی از روایات اشاره می‏کنم.

 

من؛ سدّ اجابت دعا!

«لَا تَسْتَبْطِئْ إِجَابَةَ دُعَائِکَ‏ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَهُ بِالذُّنُوبِ»؛[9] یعنی اجابت دعایت را به تأخیر میانداز. چطور؟ به این معنا که تو با گناهانت راه اجابت دعا را مسدود کرده‌ای و این‏ها مانع شدند. از علی(علیه‌السّلام) است که: «الْمَعْصِیَةُ تَمْنَعُ‏ الْإِجَابَةَ»؛[10] گناه موجب می‌شود که دعا به اجابت نرسد. از آن طرف درها باز است و هیچ مانعی نیست امّا از این طرف، من سنگ‏هایی بر سر راه انداخته‌ام. از امام هفتم(علیه‌السّلام): «اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِی‏ کُلَ‏ ذَنْبٍ‏ یَحْبِسَ‏ رِزْقِی وَ یَحْجُبُ مَسْأَلَتِی»؛[11] خدایا! بیامرز هر گناهی را که روزیِ من را حبس کرده و مانعی شده از اینکه درخواست من به اجابت برسد.

 

با چه رویی به درگاهت بیاییم؟

حالا فرض کنیم و هیچ اشکالی هم ندارد[12] اگر خدا به من امشب خطاب کرد: ای بنده من! به تو امر کردم فلان کار را بکن، امّا نکردی و گفتم آن کار را نکن، ولی انجام دادی؛ به تو نعمت دادم امّا سپاسگزاری نکردی و در راه من استفاده نکردی؛ من از شما سؤال می‌کنم: چه جوابی داریم بدهیم؟ امشب درها باز است و هر چه می‌خواهی بگویی می‏توانی، امّا سه سؤال از تو دارم. گفتم بکن، نکردی؛ گفتم نکن، کردی؛ به تو نعمت دادم، امّا سپاسگزاری نکردی. در اینجا من چه جوابی بدهم؟

 

شبِ نوزدهم، شبِ شرمندگی و سرافکندگی

شب نوزدهمِ شب‏های قدر، شب سرنوشت سازی است. امّا باید بگویم شب نوزدهم، شب شرمندگی است؛ شب سرافکندگی است. خدایا! ما بد کردیم!

التجا به مقام غفّاریت خداوند

در اینجا این مسئله پیش می‌آید که اگر ما اعتراف کردیم، آیا جواب مثبت است یا نه؟ مهم اینجا است. «فَهَلْ‏ یَنْفَعُنِی‏، یَا إِلَهِی‏، إِقْرَارِی‏ عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ»؛ آیا این برای من سودی دارد که امشب اعتراف کنم به اینکه من بد کردم؟ آیا این برای من فایده دارد؟ «وَ هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْت‏ُ»؛[13] آیا اعترافم پیش تو من را نجات می‌دهد؟ به اینکه من کار زشت کردم یا نه؟ جواب بر طبق تمام روایاتی که ما داریم مثبت است، «إِنَ‏ اللَّهَ‏ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ‏ جَمِیعا».[14] اهل معرفت می‌گویند به مقام غفّاریّت خداوند پناه ببر و از خدا پوزش بطلب. شب نوزدهم شبی است که انسان باید پناه به مقام غفّاریّت خدا ببرد.

 

حبّ علی(علیه‌السّلام)

امّا یک چیزی هم وجود دارد و آن اینکه امشب ما دستِ خالی نیستیم. این را مکرّر گفته‌ام. این‏طور نیست که هیچ‏چیز نداشته باشیم. بلکه یک گوهر گران‏بها در دلم دارم و به آن اتّکا می‏کنم و آن حبّ علی(علیه‌السّلام) است. در خانة علی(علیه‌السّلام) برویم.

 

در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عذاب

می‌نویسند: علی(علیه‌السّلام) هر شب از شب‏های ماه رمضان، منزل یکی از فرزندان خود می‌رفتند. شب نوزدهم منزل دخترش امّ‏کلثوم بود. امّ‏کلثوم می‌گوید: اوّل مغرب پدر وارد شد و به نماز ایستاد. من افطار را در طبقی برای او حاضر کردم. دو عدد نان جو بود، یک کاسة شیر و مقداری نمک سوده. نماز علی(علیه‌السّلام) که تمام شد، نگاهی به طبق کرد و گفت: برای من افطار حاضر کردی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: و برای من دو خورش گذاشته‌ای؟ چه وقت من دو خورشت مصرف کرده‌ام؟ آیا نمی‌دانی من از پسر عمّ‏ و برادرم رسول خدا متابعت می‌کنم؟ شروع کرد دختر را نصیحت کردن: دخترم هر کسی در دنیا غذایش، پوشاکش و خوراکش نیکوتر، روز قیامت ایستادنش در محضر خداوند بیشتر است؟ ای دختر! بدان در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عذاب است. به خدا قسم اگر یکی از این دو خورشت را برنداری، افطار نمی‌کنم. امّ‏کلثوم می‌گوید: کاسة شیر را برداشتم. دو لقمه نان جو با نمک افطار کرد و بعد پدرم ایستاد به نماز و مرتّب نماز می‌خواند. گاهی به صحن خانه می‌آمد و نگاهی به آسمان می‌کرد. مضطرب بود. امّ‏کلثوم می‌گوید: پیش پدر آمدم و گفتم: پدر! این چه حالی است که امشب در شما می‌بینم؟ این چه اضطرابی است؟ علی(علیه‏السّلام) به من رو کرد و گفت: «وَ اللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیْلَةُ الَّتِی وُعِدْتُ»؛ به خدا قسم! دروغ نمی‌گویم و به من دروغ گفته نشده؛ امشب همان شب است که به من وعده داده شده است، «اللَّهُمَّ بَارِکْ لِی فِی الْمَوْتِ»؛ خدا! مرگ را بر علی مبارک کن. دخترم! صبحِ امشب پدرت را شهید می‌کنند.

تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى

امّ‏کلثوم می‌‌گوید: پدر آماده رفتن به مسجد شد، وارد صحن شد، دیدم پرندگان اطراف پدرم را گرفته‌اند و سیحه می‌زنند. زبان حال پرندگان این است: علی نرو، علی نرو. می‏گوید: آمدیم تا این‏ها را کنار بزنیم، علی‏(علیه‏السّلام) فرمود: با این‏ها کاری نداشته باشید. «فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ» این‏ها صیحه می‌زنند امّا بعدش گریه‌ها و ناله‌ها است که بلند می‌شود. آمد در خانه، حلقة در به کمربند علی اصابت کرد و کمربندش باز شد. معلوم می‌شود جمادات هم به علی علاقه‌مند هستند و می‌گویند: علی نرو. وارد مسجد شد. در تاریخ می‌نویسند: در مسجد چند رکعت نماز خواند و به بالای بام مسجد رفت. نگاهی به افق کرد. گفت: ای سپیده دم! نشد که روزی طلوع کنی و چشمان علی در خواب باشد. پائین آمد و وارد شبستان شد، چراغ‌ها را روشن کرد و کسانی را که خفته بودند بیدار کرد. به آن خبیث ازل و ابد رسید، دید به رو خوابیده است. گفت: این‏طور نخواب، این خواب شیاطین است و بعد فرمود: تو قصدی به خاطر داری که اگر بخواهم بگویم، می‌توانم و از قصد تو آسمان‏ها می‌خواهد فرو ریزد و زمین چاک شود و کوه‌ها سرنگون گردد. وارد محراب شد. نمی‏گویم چه شد. منادی بین زمین و آسمان ندا کرد: «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِیُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ».

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: شب قدر , گناه رایه الهدی , آیت الله تهرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 2212
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

انسان هرچه انجام می‌دهد یک روزی آن را می‌بیند. هرکاری که می کند آن را می‌بیند. یک ذرّه در عالم گم نمی‌شود. هم می‌دانیم و هم باید اعتقاد داشته باشیم و هم قرآن مکرر این را فرموده است.

در آیه 7 و 8 سوره مباکه زلزله می‌فرماید: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» یک معنای لغوی کلمه ذرّه مورچه‌های بسیار ریزی است که معمولا ما ندیدیم و به آنها ذرّه می‌گویند. معنای دیگر آن هم این است که معمولاً وقتی از روزنه‌ای آفتاب می‌تابد ذرات ریزی در هوا حرکت می‌کند که به آنها ذرّه می‌گوییم.

هرکس به وزن یک ذرّه خیر کند، آن را می‌بیند و آن گم نمی‌شود. مگر اینکه مثلا ظلمی که کرده است را حل کند. مثلا به کسی حرفی زده، بعد می‌رود آن را حل می‌کند. از طرف رضایت می‌طلبد و حقّش را ادا می‌کند. خب این چیزی باقی نمی‌ماند، این حل شده است. یا یک گناهی بین خودش و خدای خودش بوده و به طور جدّی توبه کرده، این هم حل می‌شود ان‌شاءالله.

ببینید دوستان توبه از پشیمانی شروع می‌شود. وقتی انسان پشیمان شد، توبه کرده است. آن وقت ممکن است شما برای امام حسین علیه السلام قطره اشکی بریزید و هرچه را که پشیمان شده بودید که فقط بین خودتان و خدا بوده بخشیده می‌شود. البته عرض کردم که باید بین خودتان و خدا بوده باشد. اگر بین شما و خلق بوده باید آن را حل کنید و جبران کنید و رضایت بطلبید. اگر بین شما و خدا بود هم عرض کردیم باید با پشیمانی جدّی همراه باشد. پشیمانی این است که من دیگر آن کار را نمی‌کنم. آن کار را ترک می‌کنم و هرگاه یادم می‌آید پیش خودم خجالت می‌کشم، ناراحت می‌شوم که چرا همچین چیزی اتفاق افتاده است. این پشیمانی جدّی است و پشیمانی هم توبه است.

اگر یک بهانه‌ای هم پیدا شود بسیار خوب است. مثلاً می‌گویند اگر شما به زیارت حضرت رضا علیه السلام بروید و یک قطره باران بر سرتان ببارد، گناهانت بخشیده می‌شود. اینها بهانه‌هایی است که ممکن است پیش بیاید و خدا آن چیزی که من از آن پشیمان شده‌ام را ببخشد.

کسی که ندانسته گناه کرده، تا برگردد می‌بخشند. اما برای من که می‌دانم سخت می‌گیرند. باید بسیار پیگیری کنم تا ان‌شاء‌الله خدا ببخشد. هیچگاه نا‌امید نشوید که ممکن است چیزی باشد و بخشیده نشود. هیچ وقت کسی اینگونه فکر نکند. انسان تا زنده است می‌تواند جبران کند.

در آیه 110 سوره مبارکه بقره می فرماید: «وَأقیمُوا الصَّلاة وَآتوا الزَّکاة وَما تُقدّمُوا لأنفُسِکمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدوهُ عِندَ اللهِ» نماز را به پا دارید. زکات بدهید. وقتی شما کار خوبی انجام می‌دهید؛ یک کار خیری انجام دادید، یک غصه‌ای برطرف کردید، نمازی در نیمه شبی خواندید، صدقه‌ای دادید، «تَجِدوهُ عِندَ اللهِ» آن را نزد خدا می‌یابید. خودش را می‌یابید البته به شکل آخرتی خودش.

مثلاً اینجا دلی را خوش کردید، یک جوان زیبارویی به بهترین شکل ممکن، به بهترین سیما و بوی خوش در قبر به سراغ شما می‌آید و می‌گوید من آن دلی هستم که یک روزی خوش کردی. هر کاری نوع خودش را دارد. آنچه از خوبی پیش فرستادی را می‌یابید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: توبه , آیت الله جاودان , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2306
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

 آیت‌الله مجتبی تهرانی از علمای اخلاق می‌گوید: اگر در جامعه گناه فراگیر شود، بلا هم فراگیر می‌‌شود، ولو اینکهبرخی گناهکار نباشند. اگر میزان دعا و توبه پایین بیاید، آنجاست که «نَزَلَ‌‌ الْبَلَاء» صورت می‌گیرد...

 

 

 

 

 

 

 

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ‌‌ دُعَائِی‌‌ إِذَا دَعَوْتُکَ‌‌ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»

مروری بر مباحث گذشته

عرض شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعای به خیر کردن برای خود و دیگران، چه دنیوی و چه اخروی است. بحث در این بود که شخص دعا کننده برای غیر دعا کند و راجع به کفّار و مشرکین عرض شد که برای بعضی نباید دعا کرد و برای بعضی هم اشکال ندارد، امّا دعای آن‌‌ها دربارة مسلمان‌‌ها مستجاب می‌‌شود و مقبول است. این‌‌ها بحث‌‌هایی در باب دعا است، که مدار مسئله دعا را نسبت به دیگران خیلی وسیع می‌‌کند، به‌‌طوری که آن کسی که برای تو دعا می‌‌کند لازم نیست مؤمن یا مسلمان باشد؛ اصلاً این‌‌طور نیست. آن کسی که برای تو دعا می‌‌کند مشرک یا کافر یا ملحد باشد، فرق نمی‌‌کند. این را بحث کردیم و جهت آن را گفتم و روایاتش را هم خواندم.

 

استکثار: توسعه مدار دعا

عرض کردم، مدار دعا را خیلی توسعه می‌‌دهند و در روایات هم با عنوان «استکثار» مطرح می‌‌کنند؛ یعنی طلب کثرت کردن در دعا، به این معناست که از دیگران درخواست دعا کند. روایتی است از پیغمبراکرم که دارد: «قال رسول‌‌الله(صَلَّی‌‌اللهُ‌‌عَلیه‌‌وَ‌‌آلِه‌‌وسَلَّم): اسْتَکْثِرْ مِنَ النَّاسِ مِنْ دَعاءِ الخَیْرِ لَکَ»؛  مسئله عا برای خودت را زیاد طلب کن به این معنا که از دیگران تقاضا کن.

در گذشته بحثی راجع به آثار دعا کردم و به مناسبت ایّام قدر این تذکّر را می‌‌خواهم بدهم. در باب مسئه دعا، بُرد آن، از نظر بلاء و گرفتاری‌‌ها، روایات بسیاری داریم که قبلاً هم مفصّل بحث کرده‌‌ام و تکرار هم نمی‌‌کنم.

 

دافعیّت و رافعیّت دعا

دعا هم جنبة «دافعیّت» دارد و هم جنبة «رافعیّت». یعنی مثلاً من گرفتاری‌‌ای پیدا کرده‌‌ام که اسم آن را بلا می‌‌گذاریم. از خدا می‌‌خواهم که رفع کند و خدا هم لطف می‌‌کند و دعا را مستجاب می‌‌کند آن را رفع می‌‌کند؛ این را «رفع بلا» می‌‌گویند. دعا رافع بلا بود و گرفتاری حل شد.

دو: دافع بلا است. یعنی مثلاً فرض کنید، پیش خودم می‌‌گویم: یک‌‌وقت نکند ما هم گرفتار این مصیبت شویم. مثلاً کسی گرفتار شده و من خوف این را پیدا می‌‌کنم که نکند من هم مبتلا شوم. از خدا می‌‌خواهم «خدایا! ما را حفظ کن، خودم، همسرم، بچّه‌‌ام...» این چیزهایی که می‌‌گویم خیلی عادّی است و رواج دارد. خدا هم لطف و عنایت می‌‌کند و پیشگیری می‌‌کند که این را می‌‌گوییم «دفع». نمی‌‌گذارد این بلا و گرفتاری، متوجّه من بشود.

 

سطح دعا پایین بیاید، بلا زیاد می‌‌شود

سوّم؛ و آن مسئله من و دفع بلا و رفع بلا از من که مشخّصاً معلوم شد نیست. به‌‌طور کلّی اگر در یک جامعه سطح دعا پائین بیاید در اینجا است که سطح بلا و گرفتاری بالا می‌‌رود. یک رابطهاین چنینی دارد. اگر سطح دعا در جامعه پائین برود، سطح بلا بالا می‌‌آید و برعکس اگر دعا بالا برود، بلا پائین می‌‌آید. در اینجا بحث شخصی هم نیست. نسبت به کلّ جامعه گرفتاری‌‌های فراگیر وجود دارد. روایتی است از پیغمبراکرم: «قالَ رَسُول‌‌الله(صَلَّی‌‌اللهُ‌‌عَلیه‌‌وَ‌‌آلِه‌‌وسَلَّم): إِذَا قَلَ‌‌ الدُّعَاءُ»؛ هرگاه دعا کردن، کاستی پیدا کند؛ «نَزَلَ‌‌ الْبَلَاء»؛ آن موقع است که بلا فرود می‌‌آید.

 

دعای جمعی، برطرف کننده بلا

اگر ادعیّه وارده ماه رمضان را ببینید، خصوصاً آن‌‌هایی که بعد از نماز وارد شده، خیلی از آن‌‌ها جنبة شخصی ندارد: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ»؛ «اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ»؛ همة مریض‌‌ها، «اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ»؛ در اینجا هم بحث شخصی نیست. همه را سراسری، دعا می‌‌کند و اینجا جنبه‌‌‌‌های شخصی ندارد. دقّت کنید! از اوّلِ دعا را تا آخرش بخوانید، «أَشْبِعْ‌‌ کُلَ‌‌ جَائِعٍ‌‌ اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ».  یا اینکه در ادعیّة ما وارد شده، «اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنینَ المُؤمِنات».  

 

همه در قبال جامعه مسئولیم

این را بدانند! اگر در جامعه گناه فراگیر شود، بلا هم فراگیر می‌‌شود ولو اینکه من گناهکار نباشم. اگر دعا، اِنابه و توبه، سطحشان پائین بیاید، آنجا است که، «نَزَلَ‌‌ الْبَلَاء». رابطه‌‌ای بین این دو است. در اینجا بحث دافعه و رافعه نیست؛ این را کنار بگذارید. یک رابطة کلّی بین دعا و بلا در این روایت وجود دارد.

 

آثار فراگیر شدن گناه در جامعه

روایتی از علی(علیه‌‌السّلام) است که در آنجا دافعه و رافعه را توضیح می‌‌دهد و جلسة گذشته هم به مسئلة معصیت اشاره کردم. حضرت فرمود: «مَا زَالَتْ‌‌ نِعْمَةٌ وَ لَا نَضَارَةُ عَیْشٍ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوا»؛ هیچ نعمت و خرّمی و زندگی‌‌ای به زوال نمی‌‌آید مگر به سبب گناهانی که صاحبان آن مرتکب شده‌‌اند. اینجا بحث جامعه است که وقتی گناه فراگیر شد بیچاره می‌‌شویم؛ به چه کنم، چه کنم می‌‌افتیم و نان شب هم برای خوردن، نداریم، «إِنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ»؛ تصوّر نکنید! خدا هرگز به بندگانش ستم نمی‌‌کند. بلکه کارکرد دست من و تو، اثر وضعی آن است. «وَ لَوْ أَنَّهُمُ اسْتَقْبَلُوا ذَلِکَ بِالدُّعَاءِ وَ الْإِنَابَةِ لَمْ تَزُلْ»، اگر آن‌‌ها با دعا و توبه به استقبال نعمت‌‌ها می‌‌رفتند، این نعمت‌‌ها و خوشی‌‌ها رو به زوال نمی‌‌رفت. اینجا مسئلة دافعیّت است. یعنی دعا، انابه و توبه جلوی زوال نعمت را می‌‌گیرد. این همان است که به صورت کلّی مطرح شده بود،

امّا در اینجا علی(علیه‌‌السّلام) آن را باز کرد. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذَا نَزَلَتْ بِهِمُ النِّقَمُ وَ زَالَتْ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى اللَّهِ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ لَمْ یَهِنُوا وَ لَمْ یُسْرِفُوا»، اگر زمانی که بلا نازل شد و گرفتاریِ فراگیر آمد؛ «وَ زَالَتْ عَنْهُمُ النِّعَمُ»، و نعمت‌‌هایشان گرفته شد، در اینجا با خلوص نیّت به خداوند پناه می‌‌بردند و سستی و زیاده‌‌روی و اسراف‌‌کاری را کنار می‌‌گذاشتند؛ اینجا دارد: «لَأَصْلَحَ اللَّهُ لَهُمْ کُلَّ فَاسِدٍ»؛ خدا همة تباهی آن‌‌ها را سامان می‌‌داد؛ «وَ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ صَالِحٍ»؛ و آن چیزهایی که گرفته بود به آن‌‌ها برمی‌‌گرداند.

 

سخن علی(ع) در راستای رسول‌‌اکرم

یک رابطة تنگاتنگ و بی‌‌واسطه نشان می‌‌دهد. به تعبیر ما آنجا پیغمبر یک کبرای کلّی فرمود، که بدان! اگر دعا کم بشود، بلا نازل می‌‌شود. بحث شخصی نیست بلکه کلّ جامعه را مطرح می‌‌کند. اینجا امیرالمؤمنین علی(علیه‌‌السّلام) به صورت اصولی مطلب را باز می‌‌کند.

 

تو سزاوار چه هستی؟

اوّل بدان که کار خدا بی‌‌حساب نیست. اگر دیدی بلایی فرستاده این نتیجه اعمال خودِ تو است. بعد از آن هم حاضر نشدی به در خانه خدا بروی و توبه و انابه کنی و حاضر نشدی که دعا و استغفار انجام بدهی. حالا تو سزاوار چه هستی؟ غیر از این است که نعمت از تو گرفته شود و بعد هم به جای آن نغمت بیاید.

عرض کردم که بحث، بحث شخصی نیست. آن وقت‌‌ها تعبیرهایی می‌‌کردند و می‌‌گفتند که اگر بلا بیاید تر و خشک را با هم می‌‌سوزاند. البته اینجا هم بحثی دارد؛ این‌‌طور نیست که بی‌‌حساب و کتاب باشد بلکه حساب شده است. در صورتی که کسی به وظیفة خودش عمل کرده باشد در اینجا مطرح نمی‌‌شود امّا اگر عمل نکرده باشد آن هم جزء دیگران است.

 

اوّل سراغ موانع برویم و بعد توبه کنیم

غرضم این است که این همه به دعا سفارش کرده‌‌اند و آن هم قبل از درخواست امور مادّی، مسئلة دعا نسبت به مغفرت را بیان می‌‌کنند. می‌‌دانید این برای چه است؟ برای این است که اوّل می‌‌خواهند شست‌‌وشویمان دهند و آن آلودگی‌‌هایی که مانع نزول برکات خدا شده بود برطرف کنند.

بنابراین اوّل سراغ آن چیزهایی که مانع به استجابت رسیدن دعا شده بود می‌‌روند. ببینید که پیغمبراکرم با یک کبرای کلّی می‌‌فرماید: این را بدانید! مثل کفّة ترازو است که وقتی دعا بالا برود، بلا پائین می‌‌آید و وقتی دعا پائین بیاید، بلا بالا می رود. این رابطة بی‌‌واسطه و مستقیم، بین دعا و بلا است. اگر مثلاً دیدید که در یک روزی گرفتاری‌‌ای فراگیر و همگانی می‌‌شود، این را بدانید که از یک طرف معصیت صورت گرفته و از طرف دیگر هم، همه حاضر نشدند توبه و استغفار کنند و به درِ خانة خدا بروند و دعا کنند.

 

رفع گرفتاری با توسّل

سرّش را هم گفتم و آن اینکه برویم و اهل‌‌اللّهی را پیدا کنیم و با التماس به او بگوییم: آقا! خواهش می‌‌کنیم که برای ما دعا کنید تا از مردم رفع گرفتاری بشود، مردم بیچاره شدند. امّا آن دعا دیگر بردی که گفتیم ندارد، چون ما یک سنت الهی داریم: «اِذا قَلَّ الدُّعا نَزَلَ البَلاء»؛ این جنبة شخصی نیست بلکه جنبة عمومی دارد. عرض کردم، برویم و بگوییم: آقا! التماس دعا داریم؛ خیلی گرفتاریم و وضعمان بد است. راجع به همه نوع است هم مادّی و هم معنوی. البته هر کسی نوعی از گرفتاری دارد و بعضی‌‌ها هم مشترک هستند، یعنی در بلاء و گرفتاری اشتراک دارند.

 

دعای همگانی در شب قدر

لذا این مطالبی که عرض کردم برای این بود که از این لیالی‌‌قدر، کمال استفاده را بکنید تا از جامعة ما رفع بلا بشود. نمی‌‌گویم برای خودتان دعا نکنید، بلکه دعای همگانی یادتان نرود. آن وقت در اینجا است که ان‌‌شاالله خدا لطف خود را بیشتر خواهد کرد و رفع بلا خواهد کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , دعا , توبه , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2368
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

دعای مساکین و مستضعفان

در اینجا مسئله‏ مستضعف و مساکین و اینکه دعای آن‎ها را دست کم نگیرید مطرح می‎شود. دو روایت گویای این مطلب است که نباید مسائل معنوی را با مسائل مادّی از نظر ارزشی خلط کنید. یعنی چه؟ یعنی تصوّر نکنید که خدا به داعی از نظر وضع دنیوی او نگاه می‏کند. اگر کسی وضع درستی ندارد و در اصطلاح به نان شب خود محتاج است، چگونه به او بگویم که برای من دعا کن؟ اگر دعایش به جایی می‎رسید برای خودش دعا می‎کرد؛ کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی.

دید کور انسانی در برابر دعای مساکین

مساکین کسانی هستند که در سطح پائینی زندگی می‎کنند و زمین‏گیر هم هستند و فرق آن با فقیر این است ،«إِذا اجْتَمَعَا افْتَرَقَا» که در ادبیات می‏گوییم. دید انسانی که در بستر مادیت است این‎طور است که خیال می‏کند در تشکلات معنوی هم از نظر ارزشی همین دید وجود دارد و حال اینکه اشتباه می‏کند. البته این مستضعف که مطرح می‎کند استضعاف فکری و فرهنگی ندارد بلکه اینجا استضعاف مادّی را بیان می‎کند. اصلاً و ابداً دست کم نگیرید، دعای او برای مریض‏های شما شفا است. همین کسی که از نظر مادیت دست‎تنگی دارد، از او بخواه که برای مریضت دعا کند. این به اجابت می‏رسد. این فکر را نکنی که: کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی؛ او اگر می‏توانست، پس دعا می‏کرد تا لقمه‎ای نان به دست بیاورد. جواب: نه! میزان و معیار دارد.

میزان و معیار دعای مسکین

راجع به یهودی و نصرانی گفته‎ام و زمینه برای من باز شد تا توضیح دهم و آن اینکه ما در باب دعا داریم، چه بسا دعایی که او راجع به خودش نسبت به امور مادّی می‏کند مصلحت نباشد تا خدا به او بدهد. این یکی از اصول در دعاها است: «وَ عَسى‏ أَنْ‏ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ». من که در جایگاه خداوند ننشسته‎ام تا ببینم چه خبر است. آن کسی که حکیم است و با حکمت بالغه‏اش دستگاه وجود را اداره می‏کند، می‏داند که به صلاح هست یا نیست. دو روایت می‎خوانم.

ای کاش به آن نمی‎رسیدم!

علی(علیه‏السّلام): قال: «رُبَّ‏ أَمْرٍ حَرَصَ‏ الْإِنْسَانُ‏ عَلَیهِ فَلَمَّا أَدْرَکَهُ وَدَّ أَنْ لَمْ یکُنْ أَدْرَکَهُ»؛ بسا چیزی که انسان خواهان آن است ولی وقتی به آن می‏رسد آرزو می‏کند و می‏گوید ای کاش به آن نمی‏رسیدم. مثال فراوان در جامعه‏مان داریم. در آخرین تشرّفی که به مشهد مقدّس داشتیم که در ماه رجب بود، یکی از همراهان به حرم رفته بود. وقتی صحبت می‏کردیم، گفت: خانمی را دیدم که به امام هشتم رو کرده و می‏‏گوید: یا امام هشتم! اشتباه کردم که از شما پول خواستم، بچّه خواستم، ماشین خواستم و... و شروع کرد به گفتن همه این‎ها. گفت: همه را اشتباه کردم و الآن هم آمده‌ام تا فقط از شما سلامتی و عافیت بخواهم. می‏گفت: بعد از سال‎ها، مرتّباً آمدم پول خواستم، بچه خواستم، خانه خواستم و امثال این‎ها امّا حالا می‏فهمم که اشتباه کردم. غرضم این بود که روایت فهمیده شود.

نعمت در غیر آرزوی انسان!

علی(علیه‎السّلام): «رُبَّ‏ أَمْرٍ حَرَصَ‏ الْإِنْسَانُ‏ عَلَیهِ فَلَمَّا أَدْرَکَهُ وَدَّ أَنْ لَمْ یکُنْ أَدْرَکَهُ»؛ این را امام ششم(علیه‏السّلام) در یک قالب دیگر می‏ریزد، به این تعبیر: «کَمْ‏ مِنْ‏ نِعْمَةٍ لِلَّهِ‏ عَلَى عَبْدِهِ فِی غَیرِ أَمَلِهِ وَ کَمْ مِنْ سَاعٍ مِنْ حَتْفِهِ وَ هُوَ مُبْطِئٌ عَنْ حَظِّهِ»؛ چه بسیار نعمت‏هایی که خداوند به بنده‏اش عنایت می‏کند امّا در غیر آرزوی او. یعنی او اصلاً آرزو نکرده بود و به او می‏دهد، «وَ کَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ أَمَلًا الْخِیارُ فِی غَیرِهِ»؛ و چه بسیار کسانی که آرزومندِ آرزویی هستند و خیر و مصلحت در غیر او است. در روایت دیگری است از علی(علیه‏السّلام) که می‏گوید: خدا از فوق عرش خود فریاد می‎زند: «یا عِبَادِی أَطِیعُونِی فِیمَا أَمَرْتُکُمْ بِهِ»؛ مرا اطاعت کنید به آن چیزی که به شما امر کردم، «وَ لَا تُعَلِّمُونِی‏ بِمَا یصْلِحُکُمْ‏»؛ و نمی‎خواهد به من یاد بدهید که چه چیزی صلاح شما است، «فَإِنِّی أَعْلَمُ بِهِ»؛ من بهتر می‏دانم، «وَ لَا أَبْخَلُ عَلَیکُمْ بِمَصَالِحِکُمْ»؛ و من به آن چیزی که مصلحت شما است که به شما بدهم بخل نمی‏ورزم.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , دعا , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2253
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
شمشیر ایمان چیست/ نویدی که آیت‌الله شاه‌آبادی به امام خمینی(ره) داد
 

 مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه با بیان اینکه انسان با ایمان به شک و شبهه نمی‌افتد، با اشاره به روایتی از امام علی(ع) گفت: شمشیر ایمان این است که انسان یک آراستگی در باطن و ظاهر خود پیدا ‌کند.

«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ وَ سُکُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِکَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِیمَانِ بِتَوْحِیدِکَ»

 

ایمان؛ محبوب و زینت بخش قلوب

قرآن کریم و مجید الهی پر از آیاتی است که بحث ایمان و مؤمنین در آن تشریح شده است و راجع به ایمان و این که انسان بداند همه کارها براساس ایمان شروع می‌‌شود، آیات متعدّدی دارد.

از جمله این آیات، آیه شریفه 7 سوره حجرات است. پروردگار عالم نسبت به مؤمنین می‌‌فرماید: «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ». خدا ایمان را محبوب شما قرار داد. لذا اگر ایمان محبوب انسان‌ها نباشد و دل‌های آن‌‌ها آراسته به ایمان نباشد، موحّد نمی‌‌شوند.

پس ایمان اصل است. اگر ایمان بود، به حقیقت توحیدشناسی به وجود می‌‌آید. انسان می‌‌داند که ذوالجلال و الاکرام یگانه است، پس همه کارهایش هم یگانه است. تفاوت پروردگار عالم با انسان‌ها و با هر مخلوق پروردگار عالم همین است که اصلاً ذوالجلال و الاکرام یگانه است. لذا همه مطالبش، رحمتش، مغفرتش، صادق الوعد بودنش، کرمش و ... یگانه و استثنائی است. برای همین است که باید ایمان، محبوب دل‌ها و زینت قلوب باشد، تا یگانگی توحید را درک کند.

.......

توطئه اسلام آوردن ظاهری عدّه‌ای از یهودیان شیراز

یک بار گروهی از زرتشتی‌ها در یزد اعلان اسلام کردند و گروهی هم از یهودی‌های شیراز با روحانیون خودشان آمدند و اسلام آوردند. این مطلب در تاریخ یهود است و من این‌ها را مطالعه کردم. در این‌جا نکته‌ای برداشت کردم که چرا اسلام آوردن این دو گروه باید در همان زمان به وجود آمدن فرقه بابیّه باشد. من در مباحث یهودشناسی که در ماه محرّم و صفر داشتیم، عرض کردم که اصلاً ما قائل به این هستیم که هر فتنه‌ای در عالم می‌شود، زیر سر یهود است.

لذا ششصد نفر از زرتشتی‌ها و حدود سیصد الی چهارصد نفر از یهودی‌ها آمدند به ظاهر اسلام آوردند. امّا شش ماه بعد گروه بابیّه به وجود آمد که بیان شد: بعضی‌ها از مسلمانان به پیامبری باب ایمان آوردند. امّا من مطالعه کردم، دیدم این‌هایی که ایمان آوردند، درست همین زرتشتی‌ها و یهودی‌های تازه مسلمان شده بودند و إلّا از خود مسلمین هیچ‌کدام به علی محمّد باب ایمان نیاوردند.

می‌دانید این یعنی چه؟ یعنی این که یهود این‌ها را پرورش دادند و از اوّل دسیسه بود که شما بیایید اعلان کنید ما مسلمانیم و از آن طرف زرتشتی‌ها هم بگویند ما مسلمانیم. بعد از این بابیّه را به وجود بیاوریم و بگوییم: از خود مسلمان‌ها هم قبول دارند که او پیامبر است. لذا این توطئه‌ای بود که همه این‌ها زیر دست یهود است.

نفوذ ایمان در قلب

البته الآن بحث من این نیست. بحث ما بحث ایمان هست که امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) در این روایت شریف فرمودند: پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «یَا عَلِیُّ اکْتُبْ»، ای علی! بنویس، گفتم: یا رسول الله! چه بنویسم؟ «فَقَالَ اکْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْإِیمَانُ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمَالُ» ایمان آن است که در قلب، جایگاه دارد. «وقر» به معنی شکافنده بودن و نافذ بودن هم هست. یعنی ایمان، قلب را می‌شکافد و در قلب انسان نفوذ دارد. به تعبیر دیگر سرسری نیست.

نشان آن هم اعمال انسان است؛ یعنی اعمال انسان دلالت بر این است که راست می‌گوید مؤمن است.

ایمان آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری و حضرت امام(ره) به مسائل غیبی

این جاست که حضرت سیّدالسّاجدین(علیه الصّلوة و السّلام) می‌فرمایند: من امید دارم و با عمل خودم هم نشان می‌دهم که پناه آوردم، «وَ لَجَئِی إِلَى الْإِیمَانِ بِتَوْحِیدِکَ»؛ یعنی واقعاً قبول دارم که تو یگانه هستی و این ایمانم باعث شناخت یگانگی توست و همین است که می‌دانم تویی که یگانه‌ای، می‌توانی مرا ببخشی؛ چون تو صادق الوعدی و گفته‌ای: «اُدْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُم» و من خلاف این را نمی‌بینم.

از وقتی حضرت سلطان‌العارفین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به آیت‌الله العظمی شیخ فضل‌الله نوری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفتند: تو را در تهران به دار می‌زنند؛ دیگر به این قضیّه ایمان داشتند.

آیت‌الله سیّد عبدالله بهبهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به ایشان نامه دادند و گفتند: آقا! این بیرق روس‌ها را بالای خانه‌ات بزن. گفتند: من زیر پرچم این‌ها نمی‌روم و بعد گفتند: آقا سیّد عبدالله این‌ها من را به دار می‌زنند. این نامه در دفتر اسناد انقلاب اسلامی با دست‌خط خود ایشان موجود است. از کجا می‌دانستند؟ چون ایمان داشتند.

لذا ایمان این خیلی مهم است. «الْإِیمَانُ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ» چون ایمان در قلوب جا کرده و نفوذ پیدا کرده است. در انقلاب هم آن زمانی که همه می‌گفتند معلوم نیست چه بشود، امام (اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌فرمودند: ما پیروزیم.

خانم حدیدچی (دبّاغ) می‌گفت: از لبنان به دیدار امام (اعلی اللّه مقامه الشّریف) رفتم و علی‌رغم موانع، ایشان را دیدم. گفتم: وضع خیلی ناجور است. امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: نه، پیروزیم. وقتی بیرون آمدم، با خودم گفتم: ایشان خبر ندارند، یک کنج نشسته‌اند و در نجف دارند درس می‌دهند، اصلاً در ماجرا نیستند؛ چون سال‌هاست امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را از کشور بیرون کردند.

امّا امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌دانستند؛ چون آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به ایشان وعده داده بودند که تو پیروز می‌شوی و امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به این مطلب ایمان داشتند. به این ایمان می‌گویند؛ یعنی درون قلب نافذ است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله قرهی , رایه الهدی , دعای ابوحمزه ثمالی , آیت الله شاه آبادی ,
:: بازدید از این مطلب : 2305
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه